باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب

۱۰۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باد غربی» ثبت شده است

در سایتی ده انسان عجیب روزگار را شرح داده بود. این شرح چقدر آشناست، فقط برخی از لغاتش که پرنگ شده است باید جابجا گردد.
یک سیاستمدار ژاپنی که فکر می‌کند خدا و مسیح است و تصمیم دارد دنیا را با رسیدن به مدارج سیاسی تغییر دهد. او قایل به یکی بودن دین و سیاست است و می‌خواهد قوانین سازمان ملل را تغییر بدهد و … او در انتخابات زیادی شرکت کرده ولی موفق نشده است.
  • باد سرکش
به یاد فرانسه
به نظر من داعش یک هیدرای جدید است...
هیداریی که برای از بین بردنش نیاز به یک جنبه پاندورا می باشد...
  • باد سرکش

رسانه های خبری جبهه پایداری مطلبی را به اشتراک گذاشته اند که بدون قضاوت منتشر می کنیم

--
بخشی از صحبت های دکتر خسروپناه در کلاس "بررسی اندیشه های جریان سازان موثر پس از انقلاب" :

شما وقتی اندیشۀ آیت‌الله مصباح را بررسی می‌کنید در اندیشۀ او هنگامی که از جایگاه اسلام و جامعیت اسلام و جایگاه ولایت سخن می‌گوید، از آن طرف هم از نقش و جایگاه مردم صحبت می‌کند، مردم آیا حق آزادی دارند؟ آیا جایگاهی در جامعه دارند؟ آیا نقش مشارکتی برای مردم باید قائل بشویم یا نه؟
آیت‌الله مصباح دربارۀ آزادی مردم و مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم حرف‌هایی دارد که شاید بعضی از آن حرف‌ها را حتی جریان‌های مقابل او مثل جریان‌های اصطلاح‌طلب هم قبول نداشته باشند. در اندیشۀ آقای مصباح جایگاه مردم جایگاه حداقلی نیست.
فلذا یادم است بعضی از این استادان دانشگاه، که انتقاداتی نسبت به آقای مصباح داشتند، وقتی دیداری با ایشان تنظیم شد، بعد از دو، سه ساعت از جلسه بیرون ‌آمدند و همگی می‌گفتند که آقای مصباح از همه ما اصلاح‌طلب‌تر است.

  • باد سرکش
یه روزی یکی یه خروسی رو می دزده،
صاحب مال طرف رو نگه میداره و بهش میگه خروس رو تو بردی
طرف قسم و آیه که نه من نبردم
اما دم خروس از زیر رایش مشخص بوده....
صاحب مال به دزد گرامی می گوید....
حالا اینجا دقیقا همون داستان با برخی از مدعیان حقوق زن و فمنیست و غیره وجود داره....
بسیاری از بانوان گرامی انتظار دارن بسیار جنتلمنانه با بانوان رفتار بشه و قواعد اصول اجتماعی موجود که ریشه در سنت و اصول ستنی دارد، مثل غیرت هنگام حساب کردن، مقدم بودن خانمها و خیلی از موارد دیگه باید رعایت بشه، حتی در محل کار در موضوعات حقوق و مزایا و کارانه و نوع کار انتظار دارند که حقوقی کاملا برابر بهشون داده بشه و توی روابط خصوصیشون انتظار دارن که اون یک هفته پریودی رو نفر مقابلشون درک متقابل داشته باشه که هورمونهای بدن بهم ریخته و درد وجود داره، کادوهای غیرمنتظره وجود داشته باشد و غیره و حتی بسیاری می گویند که مرد مرد است دنده اش نرم، باید برود و کار کند و زندگی را بگرداند،باید مهریه و شیربها و نفقه و هزاران چیز دیگر بدهد...
اما.....
وقتی صحبت از مدارا و تمکین سنتی میشه، تمامی حرفها میشه خواسته های مردسالارانه! در محیط کار کارها باید منتاسب با روحیاتشون باشه و رعایت بشه که بهشون فشار نیاد۱، توی روابط خصوصی اگر برابری وجود نداشته، در روابط خصوصی انتظارات جنسی و رفتاری متقابل باید وجود داشته باشه و همه چیز باید ۵۰، ۵۰ وجود داشته باشه و غیره، وحتی در مورد کار کردن وقتی که مرد به زن اجازه کار نمی دهد و از او تقاضای خانه نشینی دارد، فریادها بلند می شود که زن نیز حق کار می خواهد و باید شغل داشته باشد و درآمد مستقل (و حتی برخی پا را فراتر می گذارند و شعار می دهند که زن می تواند درآمد خود را واد خانه نکند و پس انداز کند برای روز مبدای خود (نه اینکه زندگی مشترک است!!!) حق طلاق مستقل، حق حضانت و غیره حق زن است و باید داشته باشد...
حالا آدم می مونه دم خروس رو باور کنه یا قسم.....
اون بالا یک نکته رو با ۱ مشخص کردم این مثال به عنوان پانوشت::
۱-  در محیط کار اگر دو کار یدی (که نیاز به فعالیت فیزیکی بیشتر داره) و کار  معمولی( که بیشتر یک فعالیت روتین می باشد) و دو نیروی کار خانم و آقا وجود داشته باشد، بیشتر خانمها اعلام می کنند که کار فیزیکی خصوصیتی مردانه! دارد و به درد خانها نمیخورد... اما وقتی که صحبت حقوق میشه، خانمها باید حقوقی برابر با آقایون بگیرند....
تجربه ده سال فعالیت و پژوهش در شرکتهای خصوصی و دولتی و نیمه دولتی نشون داده که کارایی خانمها و آقایون در فعالیت های یکسان در حالتی که کار روتین می باشد، می تواند بهتر باشد (البته اگر در نظر نگیریم که برخی خانمها در دوره یک هفته ای پریودشون کاراییشون افت می کنه) ولی در کارهای استرس زا و و کارهایی که حل مسءله نیاز دارد زیاد کارایی مناسبی نشون نمیدن و حتی وابستگیشون به آقایون همکاراشون نمود پیدا میکنه (بهانه هایی همچون محدودیت های شخصی بیشترین توجیه این اقدام می باشد) اما وقتی که صحبت کارانه و پاداش و یا حتی افزایش حقوق بود، صحبتهایی که ما هم دایم کار میکنیم و یا اینکه دیدگاه ستنی مدیریت و غیره میاد وسط...
به شترمرغ
گفتند بپر گفت شترم!
گفتند بار ببر گفت مرغم!

  • باد سرکش
برای دروغ گفتن همیشه داستانی با جزییات ددقیق درست کنید ولی در هنگام بیان دروغ جزییات غیر ضروری را حذف کنید.
همه داستان شما الزاما نباید دروغ باشه از واقعیات زمانی و مکانی و موقعیتی و همچنین از اتفاقات استفاده کنید و مانند یک نوار موبیوس داستان دروغ را تشکیل دهید، بگونه ای که بعد از گفتار شما ابتدای سناریوی دروغ معلوم نباشد.
همانطور که گفته شد دو نوع دروغ بگویید، یا دروغی باور پذیر که استادانه و با ریزه کاری ساخته شده یا دروغی بزرگ که عظمت آن شنونده را مبهوت کند.
در هنگام دروغ گویی واکنشهای طبیعی بدن همچون حرکت چشمها، تعرق، سرخ شدن پوست و غیره اجتناب نا پذیر است اما تلاش برای محدود کردن انها نیز مشخص کننده گفتار دروغ شماست.
هرچقدر هم ماهرانه دروغ بگویید باز هم دروغ شما مشخص می شود، سعی کنید دروغ نگویید و فقط در مواقع اضطراری دروغ بگویید.
  • باد سرکش
۱- یکی میره یکی دیگه رو میکشه, کشنده رو میگن قاتل و کشته شده رو میگن مقتول و عمل انجام شده قتل, از نظر حقوقی بطور ساده تنها راهی که قاتل می تونه از زیر. مجازات قتل جان سالم به در ببره اینه که ثابت بشه قاتل در هنگام ارتکاب قتل تحت اختار خودش نبوده(معمولا هیبنوتیزم های قوی همچین خصوصییتی رو دارن) در غیر این صورت قاتل یا با نیت فردی مرتکب قتل شده یا لا نیت فردی دگر. اگر نیت فردی باشد که همه چیز مشخص ا ست اما اگر نیت فردی دیگر باشد, در حقیقت قاتل عامل دست فردی دیگر است ولی طبق آزمایش میلیگرم فرد قاتل خود را از عمل انجام شده مبرا میداند و نتیجه کار را بر دوش فرد دارای نیت میگذارد. اما در قانون هر دو نفر مرتکب قتل شده اند چرا که قاتل با اراده خود قتل ررا مر تکب شده و فرد نیت دار نیز با اراده خود فرمان قتل را داده است که البته معمولا حکم فرد نیت دار خفیف تر از فرد قاتل است, چرا که قاتل. عامل و نیت دار محرک عمل بوده است.
۲- در این جریان جیش العدل یه موضوع جالبی که به چشمم خورد, دفاع تلویحی برخی از دوستان از قاتل بود, و در توجیه عملکرد این گروه میگویند که سیستم مقصر است اما توجه به دو نکته از نظر من ضروریست:
نکته اول: این گروهک به هر دلیل توجیه شده ای به جای ضربه وارد اوردن به نفر اصلی, و سیستم یک سری عوامل بدون دفاع و مجبور در انجام کار را دستگیر و به قتل رسانیده است, اتفاقی که دست کم می توان به این تشبیه کرد که خانواده ای بمبی را درون قطاری شهری منفجر کند و افراد کشته شده مقصر باشند چرا که از آن وسیله نقلیه استفاده کرده اند و علت عملشان, مردن دو نفر از اعضای خانواده به هر علتی در جریان عملیات صاخت آن مسیر بوده است.
نکته دوم: اولین وظیفه هر سیستمی حفظ بقای خود است, سیستم گاهی برای انجام این وظیفه دست به هرکاری میزند(سوریه) و گاهی واکنش اندک(مبارک در مصر) نشان میدهد, اگر مسعله اعتراضات مدنی را در نظر نگیریم, واکنش به هرگونه عمل مسلحانه ایی در هر کشوری اعزام نیروی نظامی و واکنش نظامی در پی دارد, وقتی گروهکی به هر دلیلی شروع به کشتن گروهی از مردم میکند, اقدام مسلحانه اقدامی متناسب و مطابق با موازین بین المللی می باشد.(قانون سوم نیوتن هر عملی را عکس العملی مساوی و خلاف جهت آن مداند اما در دنیای واقعی هیچ گاه دو نیروی تولیدی یک اندازه نیستند و معمولا در تحلیل روابط متقابل آن یک اندازه را متناسب گویند)
احتمال زیاد ادامه داشته باشد
  • باد سرکش
[caption id="attachment_52748" align="aligncenter" width="208"]پوستر فیلم تنهای تنهای تنها تنهای تنهای تنها[/caption]

تنهای تنهای تنها؛ دقیقا از بطن جامعه برآمده بود و نشان دهنده تاثیر تحلیلهای مردم در مهمترین اتفاقات و در عین حال منشا برخی از این تحلیل ها و بقیه مردم و درگیر کردن موضوعات و مسایل ساده ای همچون دوستی دونفر با دو ملیت متفاوت در آن.

***

«تنهای تنهای تنها» ساخته احسان عبدی‌پور که قرار بود نامی دیگر(رنجرو) بر آن نهاده شود اما با مخالفت مسئولین جشنواره این نام بر آن نهاده شد.(دلیل این موضوع هم این بود که این فیلم داستان ۳ نفر است که یکدیگر را پیدا می کنند و با هم ارتباط می گیردند و در نهایت هرسه با جدا شدن از یکدیگر تنهای تنهای تنها می شوند) فیلمیست که می توان نقطه شروعی باشد بر معضل سینمای تهران زده که روایت کننده تاثیر سیاست را بر روابط انسانی آدم‌ها از ملیت‌های مختلف است. همین مسئله ممکن بود تبدیل به پاشنه آشیل فیلم شود و آن را به اثری سفارشی و شعار زده تبدیل کند، اما کارگردان با هوشمندی، تا حد زیادی از افتادن به دام این اشتباه پرهیز کرده و توانسته کار خود را بدون شعارزدگی‌های رایج که بوی فرمایشی بودن را می‌دهند، پیش ببرد.
عبدالکریم معروف به رنجرو پسر بچه ای که برخلاف تجربه های بسیار در سینما و کلیشه های فاقد وجوه دراماتیک و همچنین اغراق شده،چهره ای عاری از معصومیت و شخصیتی غیر منفعل ،استوار و سازنده دارد و نه تنها خنثی نیست ،بلکه با اقتدار،تعصب و صلابتی در قواره های یک قهرمان بزرگسال ظاهر می شود در کنار اولک یک پسر روس که مادرش پس از غرق شدن خواهرش در دریا دچار مشکل روانی شده بار اصلی فیلم را بر دوش دارند. می توان گفت اولین نهادی که در این فیلم مورد نقد قرار میگیرد نهاد آموزشی و مدرسه رنجرو می باشد. نهادی که حتی مسئولین آن نیز درگیر تفکرات عوامی همچون «اگه نزاریم بره ممکنه روسها کلید نیروگاه رو آف کنند» هستند. نهادی که به جای تاثیر مثبت در روند شکل پذیری شخصیت اجتماعی،فرهنگی،علمی و حتی سیاسی کودکان به سرکوب نظرات آنها پرداخته و حتی هنگامی که کودک فیلم از رویاهای خود در آینده صحبت میکند و از اهدافی با تاثیر از بزرگان ادبیات روس سخن میگودی معلم او را با نمونه های داخلی که فرهنگ سازی و معرفی نشده اند سرکوب کرده و تحقیر می نماید.
گروه بعدیی که این فیلم به نقد آنها می رود گروه مذاکره کننده و سیاسیونی هستند که با بی تدبیری خود تاثیرات زیادی بر زندگی افراد میگذارند. تاثیراتی که شاید گوشه ای از آن را در SMSهایی چون «در خانه مان با چوب آتش روشن میکنیم اما ...» می توان مشاهده کرد. اما بیشترین تاثیر این بی تدبیری در زندگی افرد دیده میشود که احسان عبدی پور بخش ساده و پیچیده آن را به روشنی در فیلم خود به نمایش گذاشت. بخش ساده این تاثیر را می توان به جدا شدن و شکسته شدن دوستی دو بازیگر نقش اصلی آن دانست و گوشه ای بخش پیچیده آن در خانه شوهر نرفتن خواهر رنجرو به علت اینکه پدرش نمیتواند خرج جهاز دختر را بدهد دید. بخشی که کارگردان به سادگی تنها در چند دیالوگ آن را بیان کرده و از روی آن به نرمی میگذرد تا که خودبیننده به آن گیر کند.
به نظر نگارنده رنجرو و افراد خانواده اش نماد بسیاری از ما هستند، افرادی که ناخواسته تاثیر مسایلی را بر خودمان می بینیم اما به علت عدم وجود اطلاعات سالم و کامل و همچنین عدم آگاهی لازم نمیتوانیم خود را با آن منطبق کنیم و تنها خود را قربانی آن می بینیم و همین دید قربانی باعث می شود که خود را نحلیلگر مسایل سیاسی بدانیم و تحلیل های خود را در کنار مسایل شخصی یک اصل غیر قابل تغییر دانسته و بر مبنای آن حکم صادر کنیم(فامیل ذغال فروش رنجرو) و یا مانند برخی دیگر در کنار دنبال کردن مسایل، خود را به بی تفاوتی بزنیم و بیخیال نشان داده و از کنارشان بگذریم حتی اگر بر نزدیکانمان تاثیر مستقیم داشته باشد.(پدر رنجرو)
این فیلم صحنه های تاثیر گذار زیادی داشت، صحنه هایی همچون زمانی که رنجرو تمامی اطلاعات سیاسی خود را می سوزاند و خانواده او تنها نظاره گر هستند حتی زمانی که رادیوی خود را پرت میکند. تا صحنه ای که اولک دم درب خانه رنجرو گریه میکند و رنجرو دست بر صورت او میگذارد و در سکانس بعدی راوی(خانم مهندس) داستان در خانه خود مخفی می شود تا شاید دو کودک را از حقیقت و اتفاق پیش آمده اندکی محافظت کند.
البته به نظر نگارنده تنها نقطه ضعف در این قسمت نامه آخر رنجرو است که بیشتر یک بیانیه بود. و اگر کارگردان به دام بیانیه‌خوانی نمی‌افتاد، فیلم او یکدست‌تر بود و حال و هوای کودکانه آن نیز با زدن حرف‌های قلمبه و سلمبه توسط رنجروی بازیگوش و سر به هوا خدشه‌دار نمی‌شد و تاثیر بهتری داشت.
در پایان به قول کارگردان جوان این فیلم «این فیلم من یک فیلم کودک نیست و البته یک فیلم صد در صد سیاسی است. در واقع پیام این فیلم نفرین بر سیاست است.»

  • باد سرکش
اگر قرارداد ژنو را ترکمنچای بدانیم، تفاهمنامه‌ بین سازمان تامین اجتماعی و بابک زنجانی چیست؟
  • باد سرکش
بعضی اتفاقات در جوامع مجازی فارسی مثل داستان مناقشه هسته ای ایران هستش.
ایران هستند، یه کاری را میخواهند انجام دهند، اما چون مخالف با اهداف بعضی ها این کارها می باشد، با آن کار مخالفت صورت میگیره (یا اینکه بضعی ها فکر میکنند شعور کافی ندارند!) و تحریم و طرد شدگی نسیبشان می شود، اما چون پوست کلفت هستند(شاید هم بچه پرو) به کار خود ادامه می دهند. البته به دست این بچه هم چاغو نباید داد.
آمریکا هستند، میگن اگه با من دوست هستی، می تونی هرکاری که دوست داری انجام بدی، ولی اگه با من دشمنی، اجازه انجام هیچ کاری رو نداری. قدرتی نسبی هم دارند و با قدرتی که دارند افکار دیگران را جهت دهی میکنند و مخالفین خودشون رو ترد میکنند.
روسیه هستند، قدرت دارند ولی کار خودشون رو میکنند، هم با افراد طرد شده ارتباط دارند و هم در پیش طرد کنندگان برای طرد شدگان می زنند. کلا جهتشون در هر لجظه متفاوت است و همه جا به دنبال منافع خودشون هستند.
چین هستند، در ظاهر دنبال جمع حرکت می کنند، ولی اگر منافعشون ایجاب کنه، حتی بطور مخفی با افراد تحریم و طرد شده جمع ارتباط دارند.
آلمان هستند، کلا به عنوان یک عضو موازنه ثابت به کار می روند ودر عمل کاری بجز آرام کردن اوضاع نمیکنند.
انگلستان هستند، نه گروه طرد کننده و نه گروه طرد شونده بهش اطمینان ندارند ولی دستهای پشت پرده را هدایت می کنند و هر دو گروه به آنها امیدوارند که به نفعشان عمل کنند ولی خودشون در رویای گذشته خودشان هستند.
فرانسه هستند، کلمه ﭘﺮاﻳﻮﺳﻲ تنها وقتی براشون معنی داره که در محیط خودشون باشه و درباره کارای خودشون، در غیر این صورت این کلمه معنا و مفهوم نداره براشون. در مسایل هم دنبال این هستند که ببیند کجا می تونند خود را دوباره وارد بازی کنند و اسم خودشان را سر زبانها بی اندازند.
اسرائیل هستند، تازه به دوران رسیدن گاهی هم بعضی ها که قدرتی نسبی دارند ازشون حمابت می کنند و فکر میکنند دنیا و هرکس دیگری در این دنیا هست باید بهشون احترام بگذاره و براشون هر کاری بکنه و در عین حال به خاطر مشکلاتی که قبلا داشتند هر کاری که کردند کسی نباید بهشون کاری داشته باشه.
بقیه کشورها، کاری به کار کسی ندارند و زندگی خودشان را میکنند، در عین حال سعی می کنند تا جایی که ممکن است، از این مسایل دور باشند و زمانی که به ماجرا کشیده می شود، سعی میکنند یه طوری عمل کنند که موجبات به مشکل خوردن خودشان نشود.
  • باد سرکش
چندیست که کسب درامد از طریق صفحات فیس بوک نیز به جامعه مجازی فارسی زبان کشیده شده؛ بطوری که این صفحات با انواع فعالیت شروع به عضو گیری و جمع آوری لایک کرده و پس از چندی مدیریت این صفحات را در مقابل مبلغی به فردی دیگر واگذار می کنند.
اکثر این صفحات برای جذب لایک(تعداد اعضا) از سه طریق فعالیت می کنند.
سری اول با کپی کردن مطالب جالب که از دیگر شبکه های اجتماعی مجازی تولید محتوا شده سعی در جذب مخاطب دارند.
سری دوم با استفاده از عکسهای با محرک های جنسی و یا صبحت ها و کلماتی با درون مایه مسایل جنسی و سکسی اقدام به این امر میکنند
سری سوم با استفاده از تحریک احساسات کاربران به این مهم دست پیدا میکنند.
.
گروه اول صفحات اگر منبع مطالبی که استفاده می کنند را ذکر کنند می توان گفت جزو مفید ترین صفحات هستند که میتوانند حتی سالها فعالیت کنند و همچنان عضوگیری نمایند.
گروه دوم معمولا بعد از چندی داغی مطالب و عکسهای خود را از دست داده و مخاطبینش به سمت دیگر صفحات مشابه پراکنده شده و محبوبیت خود را از دست میدهند.
اما گروه سوم صفحات در مناسبت های خاص و موضوعات خاص قارچ مانند رشد کرده و پس از استفاده از احساسات کاربر و جمع آوری عضو سریع به فروش می رسند.
این گروه معمولا با نشان دادن اتفاقاتی خاص مانند عکسهای حادثه دیدگان زلزله، وضعیت بچه های کار، سرمازدگی افراد بی خانمان ؛ با قراردادن عکسهای شهدا و مجروحین جنگ و حتی گاهی با نشان دادن عکس میرحسین موسوی، زهرا رهنورد؛ مهدی کروبی و یا زندانیان سیاسی و مشابه این موارد که موجب تحریک احساس نوع دوستی؛ ترحم و یا حتی احترام افراد میشود نسبت به جمع آوری لایک اقدام میکنند.
سیستم سیاسی و یا مذهبی نیز در پاره ای از موارد از همین روش گروه سوم اما با شکلهای دیگر این عمل را انجام می دهد که این موضوع از نقطه نظر مدیریتی به عنوان استفاده از تحریک احساس در جهت انگیزش افراد موضوعی قابل قبول است اما دو موضوع مهم در این باره در علوم مدیریتی مطرح میشود.
ابتدا موضوع کنترل و جایگاه این تحریک و هدف استفاده از انگیزش ایجاد شده و بعد از آن مدیریت انگیزش ایجاد شده می باشد که در بسیاری از موارد این موضوع نادیده گرفته میشود.
که در صفحات اینترنتی اکثرا هدف از این عمل جذب مخاطب و فروش آن صفحات است و سیستم سیاسی اکثرا قدرت نمایی برای رقبای داخلی و سیستمهای سیاسی خارجی و در سیستم مذهبی نیز که این روزها وارد این موضوع شد؛ جذب مخاطب و طرفدار و قدرت نمایی به دیگر همکاران می باشد.
متاسفانه این عمل درست با عملکردی نادرست سیستم های عمل کننده موجب نتیجه عکس و ضد نسبت به سیستم استفاده کننده شده است که نمود این امر در سیستم مذهبی بسیار روشن تر می باشد.
به عنوان نمونه در ایام محرم بسیار از مداحان و سخنرانان (با دستمزدهای بسیار بیشتر از سطح متوسط رو به بالای جامعه) با تغییراتی عجیب و غریب در داستان عاشورا و حتی بدعت گذاری های مختلف باعث تغییر داستان کربلا شدند و بسیاری از هیئت با سر و صدا و شلوغی کاذب و یا با راه انداختن دسته های عزاداری در مسیر های رفت و آمد مردم و استفاده از پرچمها و وسایل صوتی و نواختن موسیقی بزرگ و تبلیغاتی باعث مزاحمت مردم و همسایه ها می شوند.
این گونه موارد همانطور که اخیرا در جامعه ایران مشاهده می شود. این روش در چند دوره موجب جذب مردم و اقشار مختلف گردید اما به مرور و در بلند مدت موجب دفع مردم از این مراسمها و به مرور به دلیل استفاده از مذهب در مقابل افراد شاکی از مزاحمت ها از اصل دین شده است و به مرور مراسمهای مذهبی به جای عزاداری کردن به مراسمهای دید و بازدید و کارنوالهای غم و عذا داری(ترکیبی که نشانه هدف مخاطب از ورود به این مراسمها بیشتر غذای انتهای مراسم عزا است) می شود و تریبون های این مراسم مکانی جهت ابراز عقاید سیاسی و شخصی افراد ذی نفع می شود.
  • باد سرکش