عشق از رنگ گونه آغاز می شود و نه از گفتار و رفتار و کردار. اگر به دختری نگریستی و دختر بدون آنکه به تو نگاه کرد رنگ گونه اش سرخ شد، آنگاه می توانی بگویی عاشقی و معشوقت به عشق تو پاسخ می گوید. تجربه مطلقا به کار عشق نمی آید. قانون تجربه قبل از هر چیز می گوید نباید عاشق شد. تجربه عشق را باطل می کند پس همه زندگی را باطل می کند. تجربه بی تکرار به دست نی آید و عشق چیزی یگانه است و تنها یک بار اتفاق می افتد. عاشق شدن شرطش بی تجربگی ست. حتی دانایی هم ضد عشق است. دانایی مانع گل انداختن گونه می شود و اگر به دنیال تجربه عشقی پس معلوم می شود که تاجری نه عاشق.
عشق زندگی ست و تجارت عمر. پس بنگر که می خواهی زندگی کنی و یا عمر بگذرانی...
عشق زندگی ست و تجارت عمر. پس بنگر که می خواهی زندگی کنی و یا عمر بگذرانی...
- ۴ نظر
- ۰۳ بهمن ۹۰ ، ۰۹:۰۸