حقیقت، واقعیت
پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۳۳ ق.ظ
حقیقت چیزی ست که هیچ کس نمی داند، چرا که تنها هنگامی می توان حقیقت را دید و متوجه شد که دو بعد بالا برویم تا بتوانیم بعد در دو بعد بالاتر زیست کنیم و یک بعد پایینترش را درک کنیم تا بتوانیم کامل بعدی که در آن هستیم را ببینیم.(شما در بعد چهارم(زمان به همراه فضای سه بعدی) زندگی می کنید، بعد سوم (فضای سه بعدی) را درک میکنید و بعد دوم(فضای دکارتی که روی کاغذ می توانید رسم کنید) را می توانید محاسبه کنید)
پس توانایی شما محدود به سه بعد هستید(بعدی که حضور دارید و دو بعد پایین تر) و نمیتوانید حقیقت یک ماجرا که در بعد چهارم اتفاق می افتد(چون تابع زمان است) را درک و تعریف کنید.
یک رویداد را ما تعریف میکنیم. همانطور که ما هستیم و ما فکر میکنیم، واقعیت یک ماجرا رو شکل میدهیم. روایت ما از یک رویداد با روایت شخص دیگری از همان رویداد میتواند متفاوت باشد. بنابراین تمام داستانهای تعریف شده برای تصویر میتواند درست و میتواند غلط باشد و هیچ کس هم نمیداند و نمی تواند بگوید کدام واقعیت و روایت درست و کدامیک غلط چرا که از حقیقت ماجرا به دور هستید.
پس درک شما از یک رویداد مانند اعتقاد شما یک موضوع شخصی است و نمی توانید آن را به دیگران تعمیم بدهید(حتی اگر یک جمعیت زیادی به همراه شما همین درک و واقعیت از آن موضوع را ببینند تاییدی بر صحیح بودن و حق بودن آن موضوع نیست)
پس توانایی شما محدود به سه بعد هستید(بعدی که حضور دارید و دو بعد پایین تر) و نمیتوانید حقیقت یک ماجرا که در بعد چهارم اتفاق می افتد(چون تابع زمان است) را درک و تعریف کنید.
یک رویداد را ما تعریف میکنیم. همانطور که ما هستیم و ما فکر میکنیم، واقعیت یک ماجرا رو شکل میدهیم. روایت ما از یک رویداد با روایت شخص دیگری از همان رویداد میتواند متفاوت باشد. بنابراین تمام داستانهای تعریف شده برای تصویر میتواند درست و میتواند غلط باشد و هیچ کس هم نمیداند و نمی تواند بگوید کدام واقعیت و روایت درست و کدامیک غلط چرا که از حقیقت ماجرا به دور هستید.
پس درک شما از یک رویداد مانند اعتقاد شما یک موضوع شخصی است و نمی توانید آن را به دیگران تعمیم بدهید(حتی اگر یک جمعیت زیادی به همراه شما همین درک و واقعیت از آن موضوع را ببینند تاییدی بر صحیح بودن و حق بودن آن موضوع نیست)