باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نسیم» ثبت شده است

یکی هم نیست در راستای سیاستهای کلی جمعیت رمز یا علی بگیم...
  • باد سرکش
شب بود.
روی زمین گلیمی پهن.
و در دو طرف آن مخده ای
دو نفر آمدند روی سن و نشستند روی مخده ها.
او کمی تنومند بود و البته خوش سیما، با ریش جوگندمی، بینی برش خورده که صورتش را زیبا جلوه میداد و دلنشین میکرد.
پیرمردی بود با سلوک خاص خویش...
مضراب تار را در دستش چرخاند و بی هوا زخمه اول را به تار زد. کمی سکوت و آنگاه دو زخمه پیاپی...
این آغازی بود بر پیش درآمد راست پنجگاه...
درّاب زد و به پایین دسته رفت. با مهارت پرده می گرفت و می نواخت...
در خلسه روحانی خویش صدای بی مانند تارش در گوش ها می پیچید و در اذهان رقص می کرد.
بداهه نوازی ها ادامه یافت تا آنجا که نوبت آواز رسید...
این اولین برخورد زنده من با او بود، بعد ها دوباری که او را دیدم هربار دلنشین تر از قبل...
صدای تارش بسیار دلنشین و مطلوب بود و هر زخمه مضراب، زخمه ای بر روح می زد.
او محمدرضا لطفی، فردی که به نظر من نام خود را در کنار نام استادان خود همچون علی اکبرشهناز ماندگار کرد، بود.
امروز صبح نیز دوازدهم اردیبهشت ماه یک هزار و سیصد و نود و سه، استاد محمدرضا لطفی درگذشت و صدای دیگر طنین انداز نخواهد بود...
  • باد سرکش
آدمیست، دمی به بودن و دمی به نبودن، می به مانده بودن و دمی به مرگ. اما مرگ هنگامی که به تو نزدیک می شود و تن به تن تو می ساید دیگر احساسش نمیکنی، آن لحظه ایست که خنثی میشوی و پر از حس رخوت، رخوتی ناشی از حد حداکثر تلاش است.اما قبل از آن آستانه مرگ است و نه خود مرگ. جایی که فزونی هول آدم را به حدِ اکثرِ تلاش میکشاند جایی که فرصت اندیشیدن که تو را به تسلیم و در کنار آن به ترس دعوت میکند دیگر باقی نمیگذارد، چرا که فکر نیازمند مهلت و میدان است اما ترس…
پیراهن ترس از تار گنگی بافته میشود و پود تردید، تردید ناشناختن به آن نقش میدهد و نخ پریشانی آن را به تن آدمی اندازه میکند .
آنچه که تو را میکشد نه از تردید است و نه از پریشانی و نه از گنگی، مرگ است. چرا که پریشانی در بافت لحظه است و گنگی و تردید در تاریکی منزل دارند. و این تاریکی، تاریکی ای که حتی درد را از یاد می برد و روح مانند کبوتری در اتاقی بسته پر و بال بر دیوار میکوبد و موج موج دلهره پخش میکند.
دلهره ای که همراه گنگی هر موجش از ناپیدای وجود، درون را همچون زبانه های زهر در خود حل میکند و فرد را از درون تهی میکند و جداره های وجودت را در هم می تپد.
دلهره ای که همراه تردید، تردید از ناشناختن. ناشناختن تاریکی، و از سبب این ناشناختن، فکر میدان میابد و هر ناممکنی را در ذهن ممکن میکند و تردیدی که به همراهی فکر روح را ذره ذره را خرد می کند.
و در این پریشانی ساکن، هر ثانیه حکم قرن را پیدا میکند و هر تپش قلب همچون ناقوس مرگ در وجود تهی به صدا در می اید و خرده های روح را خردتر میکند و فرد را بیشتر در هم میشکند...
ان هنگام در هر تپش قلب نخوتی را ارزومند است که سوغات مرگ است، اما دریغ از مرگ...
  • باد سرکش
زمان می گذرد کند و آرام همچون موجودی که در باتلاق گیر کرده باشد، جان میکند و ولی میگذرد و بر روحی زخم خورده و درهم پیچیده زخم وارد میکند و یادت همچون پرخاشی فروخورده روح زخمی را در خود می آراید به همچون درخششی سمج از قعر نواومدی در گاوگم شبانگاهان سرد روزگار، و حسی کنه اما نو می آفریند از آن نوع که دخترکان تازه به بلوغ رسیده دارند و بهار مست میکند و زبانه میکشد عشق و پندار عشق پندار عاشق شدن و پندار معشوق بودن و پندار بوند تو و پندار بودن برای تو...
  • باد سرکش
یکی بیاد به من بگه، چطوری یک شرکتی که انحصاری عمل میکنه، فقط درآمد داره و از منابع زیر زمینی و طبیعی استفاده میکنه، و خدمتی که ارائه میده در کمترین کیفیت ممکن است، می تواند ورشکست شود.
این اعلام بجز این است که نخواهد به تعهدات خود عمل کند؟
  • باد سرکش
محمدرضا اسدی نویسنده وبلاگ شهروند دردمند در پست انتقال خود راجع به بلاگفا مطلب جالبی نوشته است، که بخشی از آن را اینجا میزارم.
باشد که علیرضا شیرازی و بقیه مسئولین بلاگفا حرکتی کنند و یا دیگر دوستانی که در بلاگفا ساکن هستند تکانی به خود دهند و سرویس های امن تر و بهتری را تجربه کنند.
امیدوارم.

بلاگفا اگر چه اولین سرویس‌دهنده‌ی وبلاگ در ایران نبود، اما به جهت سادگی استفاده و دامنه‌ی کوتاه و خوش‌ترکیبش خیلی سریع توانست رقبایی نظیر پرشین‌بلاگ و بلاگ‌اسکای را پشت سر بگذارد و علاوه بر کسب مقام نخست ارائه‌دهندگان خدمات وبلاگ، به رتبه‌ی سومین سایت پربازدید ایرانی صعود کند [+].

طی سه سالی که به صورت مستمر از خدمات بلاگفا استفاده می‌کردم، شاید مهم‌ترین پیشرفتی که در این مدت در ارائه‌ی خدمات بلاگفا به چشم آمد، امکان افزودن کلمات کلیدی به یادداشت‌های وبلاگ بود. جیم کالینز در کتاب «از خوب به عالی»، یکی از مهم‌ترین عوامل عدم پیشرفت شرکت‌های خوب را «خوب» بودن‌شان عنوان می‌کند. یعنی قناعت به سطح معینی از مقبولیت و محبوبیت، صاحبان شرکت را دچار توهم می‌کند و آن‌ها را از بهبود مستمر باز می‌دارد.

بارها و بارها طی این سه سال با مشکلات فراوانی برای به روز رسانی و دستیابی به صفحه‌ی مدیریت وبلاگ روبرو بوده‌ام. از سوی دیگر برخی مخاطبان وبلاگ نیز از عدم نمایش نظرات‌شان گلایه داشتند، حال آن که اصلاً نظر ایشان به ثبت نرسیده بود و برخی نظرات در سامانه‌ی بلاگفا مفقود می‌شد. بلاگفا از ارائه‌ی فایل پشتیبان استاندارد که حاوی تمامی یادداشت‌ها، نظرات و برچسب‌ها باشد خودداری می‌کند تا بدین وسیله اعضای خود را مجبور به ماندن در بلاگفا نماید. اما غافل از آن که وقتی نارضایتی از یک حد معین فراتر برود، مهاجرت یک امر طبیعی و قهری خواهد بود.

آن چه که امروز سرویس‌دهندگان بین‌المللی وبلاگ نظیر بلاگر و ورد پرس را محبوب و پرطرفدار کرده است، ارائه‌ی خدمات مطلوب، استاندارد، بادوام و منطبق با نیازهای روز است، نه آن که دست مشتری را به لطایف الحیلی زیر سنگ نگه دارند تا فرار نکند.

مشابه همان نگاه کوته‌فکرانه‌ای که در بین مغازه‌داران و فروشندگان ایرانی در خصوص امتناع از بازپس گیری کالای فروخته شده وجود دارد، در مدیریت بلاگفا نیز این خصیصه دیده می‌شود. وجه مشترک هر دو، عدم رضایت مشتری و توجه آنی به سود شخصی کوتاه مدت است، غافل از آن که محبوبیت و موفقیت یک برند تجاری در گروی رضایتمندی مشتری و جلب نظر وی نهفته است. بلاگفا برای جلوگیری از مهاجرت کاربران خود به سایر وبلاگ‌ها و سایت‌ها به جای آن که به ارتقای امکانات و خدمات خود بیندیشد، راه‌های انتقال اطلاعات به صورت سیستماتیک و نظام‌مند را مسدود کرده است.

  • باد سرکش
حقیقت چیزی ست که هیچ کس نمی داند، چرا که تنها هنگامی می توان حقیقت را دید و متوجه شد که دو بعد بالا برویم تا بتوانیم بعد در دو بعد بالاتر زیست کنیم و یک بعد پایینترش را درک کنیم تا بتوانیم کامل بعدی که در آن هستیم را ببینیم.(شما در بعد چهارم(زمان به همراه فضای سه بعدی) زندگی می کنید، بعد سوم (فضای سه بعدی) را درک میکنید و بعد دوم(فضای دکارتی که روی کاغذ می توانید رسم کنید) را می توانید محاسبه کنید)
پس توانایی شما محدود به سه بعد هستید(بعدی که حضور دارید و دو بعد پایین تر) و نمیتوانید حقیقت یک ماجرا که در بعد چهارم اتفاق می افتد(چون تابع زمان است) را درک و تعریف کنید.
یک رویداد را ما تعریف می‌کنیم. همانطور که ما هستیم و ما فکر می‌کنیم، واقعیت یک ماجرا رو شکل می‌دهیم. روایت ما از یک رویداد با روایت شخص دیگری از همان رویداد می‌تواند متفاوت باشد. بنابراین تمام داستان‌های تعریف شده برای تصویر می‌تواند درست و می‌تواند غلط باشد و هیچ کس هم نمیداند و نمی تواند بگوید کدام واقعیت و روایت درست و کدامیک غلط چرا که از حقیقت ماجرا به دور هستید.
پس درک شما از یک رویداد مانند اعتقاد شما یک موضوع شخصی است و نمی توانید آن را به دیگران تعمیم بدهید(حتی اگر یک جمعیت زیادی به همراه شما همین درک و واقعیت از آن موضوع را ببینند تاییدی بر صحیح بودن و حق بودن آن موضوع نیست)
  • باد سرکش
می ترسم از روزی که فراموش کنیم خشونت چه کرد...
می ترسم از روزی که اکثریت قدرت گیرد و اقلیت را باقدرت بنوازد
همانگونه که اقلیت قدرتمند نواخت...
قدرت خطرناکه حسن یادت باشه...
  • باد سرکش

زمستان توی آسمان در حال چرت زدنه
و لبخندی که روی صورتشه نشون میده که
داره رویای بهار رو می بینه..

بهار آمد، به امید روزهای بهاری و سبز...

  • باد سرکش
اعتقاد دارم در بین هر دونفر که رابطه ای ایجاد می کنند، حیوانهایی اساطیری به وجود می آیند.
این حیوانات هر کدام بار قسمتی از رابطه را به دوش میکشند و گاهی سر بر می آورند،هر حیوان بر مبنای خصوصیات ذاتی خود، عملکردی دارند و عملی را به رابطه تحمیل میکنند و بسته به نوع رفتار طرفین با آن حیوان یا حیوانات، رابطه پایدارتر یا سست تر خواهد شد.
تا جایی که من می دانم و دیدم، هر رابطه دارای حیوانات ریز می باشد:
گرگ، طاووس، روباه، کفتار، کرکس، خروس، مرغ، گربه، سگ، مار، اژدها، دلفین و...
  • باد سرکش