و تمام این احوالات وابسته است به یک حضور
- ۰ نظر
- ۱۵ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۲
این لینک وبلاگ BBC (لینک فیلتر شده است) رو خوندم...
خود متن که پر از اشتباهات برداشتی بود بود و دیدم بعضی از دوستان بهش اشاره هایی داشتن و میگذرم ازش.
اما قسمت جالب داستان برای من کامنت تایید شده یک نفر زیر این پست بود. و مخصوصا این قسمتش :
« تازه اگه به حقوق زن باشه که دوره خانوم از خیلی از زنای جامعه ی ایرانی جلوتر... چه داشتن اون مکالمات عاشقانه با فامیل و چه انداختن بچه و همه ی دردسراش رو سر پدر ....»
نمیتونم اون قسمتهای بولد شده اش رو هضم کنم...
واقعا این چیزها نشانه جلو بودن هستش؟(این موضوع را در بسیاری از کامنتها و پستهای دوستان نیز دیدم!)
در علم مدیریت و به طبع اون روانشناسی و جامعه شناسی یک هرم معروفی داریم به نام هرم سلسه مراتب نیازهای مازلو.(با این که بقیه اومدن و نظریه رو بسط دادن و غیره کاری ندارم اصل کار مال مازلو بوده!)
به نظر من اگر جامعه ای بخواد پیشرفت بکنه باید سطح نیازهای خواستنی اش را افزایش دهد.(حالا این جامعه میتواند جامعه کل ایران باشد! می تواند یک خرده جامعه از این جامعه به نام جامعه زنان باشد، یا هر چامعه دیگری!)
و وقتی یک جامعه سقف نیازهای درون فکرش در سطح دوم(وحتی اول به ذعم من) قرار دارد نمیتواند درخواست نیازهای سطوح بالاتر از بقیه جوامع و دیگران داشته باشد. چرا که حتی اگر این نیازها هم برآورده شود، قدرت درک آن را نخواهد داشت.
ذکر یک مثال در اینجا و بعد بسط آن به نظرم بی ضرر نباشد:: در نظر بسیاری از مردم سکس یک عمل فاعل و مفعولی می باشد. یک نفر فاعل ماجرا و دیگری مفعول ماجرا.(معمولا در اکثر موارد جنس مذکر فاعل و جنس مونث مفعول در نظر گرفته میشود!) و وقتی یک قدم به عقب برمیداریم، دیده میشود که در بین اکثر مردم جنس مونث از این سیستم به عنوان یک اهرم فشار بر جنس مذکر استفاده میکند. و وقتی کامل از بیرون به قضیه نگاه میشود، هر دو طرف این جریان(سکس) در لحظه فاعل و در لحظه مفعول هستند. و به قول دوستی درحقیقت فاعل و مفعولی وجود ندارد و این بیان اشتباه است.
از منظر سکسولوژی دیدن و نگاه کردن مرد به زن و لمس نگاه مرد بر روی بدن زن یک لذت متقابلی درهر دو طرف ایجاد میکند. حال افرادی را در نظر بگیرید که درخواست رابطه در تاریکی را از جنس مخالف خود خواهان هستند. و یا افرادی را در نظر بگیرید که به ارضای طرف مقابل خود بی تفاوت اند. در این مواقع دقیقا همان امر فاعل و مفعولی اتفاق می افتد اما به صورتی متفاوت، فاعل آن ناهی می شود و مفعول آن نهی شده!!!(به صورت کاملا مستقل از جنسیتشان)، در صورتی که در مثال اول این امر را (فاعل بوندن) را در بین هم جنسان مونث و در مثال دوم این امر را در بین همجنسان مذکر دیده میشود.
بسیاری از موارد دیگری وجود دارد که حتی اگر هم در زبان از نظر بسیاری از افراد یک عمل فرا جنسیتی باشد، باز هم برایش حد و مرزی قایل میشود و درعمل بازهم نمی توانند فرا جنسیتی نگاه کنند.(هنگامی که به بسیاری از هم جنسان مونث حامی این موضوع - اعمال فرا جنسیتی هستند - زمانی که گفتم من فلان عمل تخصصی که در نظر عوام یک عمل با جنسیت مونث است انجام میدهم و بلدم! واکنشی ناشی از تعجب در ابتدای امر بروز دادند و سپس برخی از آنها تلاش به معرض آزمون گذاشتن ادعای من اانجام دادند)
حال؛ جامعه ای را در نظر بگیرید که دیدگاهشان این است که انداختن بچه و همه ی دردسراش رو سر پدر یک امر پیشرو و مطلوب می باشدهمچین جامعه ای در ابتدای امر خود را در موضع مظلوم (مفعول) قرار داده و سپس برای حل موضوع نه به صورت مشارکت بلکه به صورت کامل موضوع را از عملکرد خود خارج کرده و موضوع را یک موضوع جنسیتی(وظیفه طرف مقابل) می دانند.(در عمل باز هم فاعل و مفعولی عمل کرده اند!) چیزی که از نظر عوام غیر قابل قبول است و با آن مقابله میکنند.(بیان برخی از کلمات نیز در این جمله خود نشانه جنسیتی دیدن و حتی خشونت بر علیه همجنسان مونث است؛ کلماتی مانند انداختن بچه!!!!) در جامعه هم بسیاری از این موضعات دیده شده که از یادآوری و بیان آن به علت طولانی تر شدن متن خودداری میکنم...
اما هنگامی که به موضوعات به صورت مشارکت نگاه شود و همکاری در انجام کارها در نظر گرفته شود(در موضع این بحث مراقبت از بچه و نه انداختن او!) می توان به جای سطح نیاز فکری طبقه دوم، و خواستن طبقه چهارم! به یک سطح خواستن و فکری طبقه چهارم دست یافت و در این صورت به جای مقابله عوام و اجتماع می توان در موضوع همکاری آنها نیز فکر کرده و به طبع آن همکاری سیستم و جکومت را نیز خواهان شد...
پی نوشت: خواستم در مورد مکالمه عاشقانه بنویسم که دیدم، بسیاری از جامعه مونث موجود در اینترنت نیز هنوز از این امر فراری بوده و این امر را نمی توانند انجام دهند....
بنیاد کودک، بچه های مناطق محروم ایران را میشناسد. خوب میداند که کودکان با استعدادی هستند که راه درس خواندن برایشان دشوارتر از آنی است که ما فکر میکنیم. کمکشان میکند تا بتوانند درس بخوانند.
بنیاد کودک حالا یک فکر جدید دارد. بچههای مناطق محروم ایران، تنها چیزی که اصلا در برنامه روزشان پیدا نمیشود صبحانه است. آنقدر گرفتاری دارند که صبحانه خوردن به فراموشی سپرده شود. وعدهای که برای رشد تحصیلی آن ها ضروری است. می خواهیم صبحانه را به مناطق محروم ببریم.
اینجای داستان بود که دنت هم به میدان آمد. یکی باید چراغ اول را روشن میکرد. چراغ اول برای راه اندازی «پروژه صبحانه کودکان مناطق محروم»، ۵۰ میلیون تومان پول بود. راه آسانی پیدا شد. بنیاد کودک و دنت دست در دست برای یاری رساندن همراه با ۵۰ هزار یاور که در صفحه وب سایت دنت ثبت نام می کنند این پروژه را شروع خواهند کرد، دنت به جای هر نفر ۱۰۰۰ تومان یعنی جمعا ۵۰ میلیون تومان به بنیاد کودک پرداخت میکند. هر ثبت نام شما در این کمپین یعنی که ما هم با دنت در این راه همراهیم و این دلگرمی بزرگی است که دنت بتواند از این پس در کارهای انسانی مثل این حاضر شود.
حالا چراغ اول پروژه صبحانه باید روشن بماند. شما هم که تا اینجا آمدید حتما این چراغ را روشن نگه میدارید. سند حضورتان در این کار زیبا را به شکلپوستری با نام و عکس خودتان ایمیل می کنیم. اگر آن را برای دیگران بفرستید به فراگیر شدن این کار کمک کردهاید. تا به ۵۰ هزار یاور برسیم، چقدر خوب که شما هم هستید......
برای شرکت در این کمپین، بر روی لینک ذیل کلیک کنید و فرم مربوطه را پر کنید.