چندگانه
سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۴۵ ق.ظ
۱-بزرگان ادب گویند بین خیال و تخیل فرقی عمده وجود دارد، یکی از کودکانگی ناشی می شود و همانجا می ماند و دیگری از صنایع کمک میگیرد و می بالد.
۲- نظریه پردازان امر مدیریت مدیریت را از management، ترجمه می کنند و هنگامی که به administrator می رسند آن را جزو کوچکی از هشت قسمت آن می دانند.
۳- یک رییس جمهور حداکثر قدرتی که می تواند طبق قانون به دست آورد اختیارات یک administrator است نه اختیارات یک management.
۴- یک مدیر برای اینکه واقعا قدرت تصمیم گیری استراتژیک داشته باشد باید بتواند موانع را در مسیر چشم اندازش قبل از بقیه ببیند. دیدن و ارایه دن راهکار بعد از نمایان شدن مشکل دیگر کاری ندارد و راحت است چرا که از فرمولهایی مشخص( مانند فرمولهای وابسته به swot) استفاده می شود.
۵- این روزها خیلی مطلب خوندم و سعی کردم تقریبا بی طرفانه به نظاره کنم، اما متاسفانه هیچ یک از این ۸نفر(که الان شدن ۶ نفر و این امر کاملا قابل پیش بینی بود و به احتمال زیاد به ۴ الی ۵ نفر می رسند) نمی توانند و قدرت administrator شدن را نیز حتی ندارند.
۶- واقع بینانه اگر نگاه کنیم در اساس فرقی بین آنانی که شرکت می میکنند و انانی که شرکت نمی کنند نیست، چرا که ۹۵% دسته اول نمی دانند که دارند چرا به کاندیدای مورد نظرشان رای می دهند و چرا به دیگر کاندیداها رای نمی دهند. و نیز تقریبا نصف همین میزان از دسته دوم به امید یک موضوع مرده شرکت نمی کنند و نصف دیگر چشم امیدشان به افرادی است کهاز بیرون گود دستور لنگ کردن می دهند.
۷- روزی بزرگی جایی گفت« دموکراسی فریب توده مردم است »و من جایی نوشتم« حکومت دینی با مدنیت از بین نمی رود » و قبلتر از آن نوشته بودم، « دوست دارم در تخیلم خیال کنم حداقل قدرت انتخابی دارم و به آن عمل کنم »
۸- نمی دونم چند نفر کتاب خون اینجاست، اما برای اینکه چشمتون باز بشه این سه تا کتاب رو بخونین و اون فیلم رو ببینید، البته....
۸-۱- سرهیدرا( اثر فوآنتس)
۸-۲- بیداری،( ادامه کتاب کوری هستش)
۸-۳- برج( جلدی آبی رنگ داره)
۸-۴- فیلم پیروزی اراده( مال دوران هیتلر هستش)
۲- نظریه پردازان امر مدیریت مدیریت را از management، ترجمه می کنند و هنگامی که به administrator می رسند آن را جزو کوچکی از هشت قسمت آن می دانند.
۳- یک رییس جمهور حداکثر قدرتی که می تواند طبق قانون به دست آورد اختیارات یک administrator است نه اختیارات یک management.
۴- یک مدیر برای اینکه واقعا قدرت تصمیم گیری استراتژیک داشته باشد باید بتواند موانع را در مسیر چشم اندازش قبل از بقیه ببیند. دیدن و ارایه دن راهکار بعد از نمایان شدن مشکل دیگر کاری ندارد و راحت است چرا که از فرمولهایی مشخص( مانند فرمولهای وابسته به swot) استفاده می شود.
۵- این روزها خیلی مطلب خوندم و سعی کردم تقریبا بی طرفانه به نظاره کنم، اما متاسفانه هیچ یک از این ۸نفر(که الان شدن ۶ نفر و این امر کاملا قابل پیش بینی بود و به احتمال زیاد به ۴ الی ۵ نفر می رسند) نمی توانند و قدرت administrator شدن را نیز حتی ندارند.
۶- واقع بینانه اگر نگاه کنیم در اساس فرقی بین آنانی که شرکت می میکنند و انانی که شرکت نمی کنند نیست، چرا که ۹۵% دسته اول نمی دانند که دارند چرا به کاندیدای مورد نظرشان رای می دهند و چرا به دیگر کاندیداها رای نمی دهند. و نیز تقریبا نصف همین میزان از دسته دوم به امید یک موضوع مرده شرکت نمی کنند و نصف دیگر چشم امیدشان به افرادی است کهاز بیرون گود دستور لنگ کردن می دهند.
۷- روزی بزرگی جایی گفت« دموکراسی فریب توده مردم است »و من جایی نوشتم« حکومت دینی با مدنیت از بین نمی رود » و قبلتر از آن نوشته بودم، « دوست دارم در تخیلم خیال کنم حداقل قدرت انتخابی دارم و به آن عمل کنم »
۸- نمی دونم چند نفر کتاب خون اینجاست، اما برای اینکه چشمتون باز بشه این سه تا کتاب رو بخونین و اون فیلم رو ببینید، البته....
۸-۱- سرهیدرا( اثر فوآنتس)
۸-۲- بیداری،( ادامه کتاب کوری هستش)
۸-۳- برج( جلدی آبی رنگ داره)
۸-۴- فیلم پیروزی اراده( مال دوران هیتلر هستش)
متاسفانه در سرایی که من زندگی می کنم اختیارات یک رئیس جمهور از حد یک عروسک خیمه شب بازی فراتر نمی رود