نقد کتاب: نماد گم شده
يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۷ ب.ظ
. دن براون نویسندهای است که از حقایق غیر قابل انکار و شایعات غیر قابل باور داستانی معمایی میآفریند، که بسیاری را به خود جذب میکند.
نماد گمشده در حقیقت ادامه ای هست بر مجموعه ی رابرت لانگدان که تو هر جلدش به کدگشایی ها و سمبل شناسی های فراروانی پرداخته شده و مذهب همواره شیرازه ی اصلی داستان روبه دوش میکشه.شیاطین و فرشتگان اولین جلد از این مجموعه س که در رم اتفاق میفته و بیشتر به فرقه ی اشراقیون و ارتباطش با کلیسا میپردازه.رمز داوینچی دومین جلد از این مجموعه س که در فرانسه اتفاق میفته و به جام مقدس و قضیه ی نوادگان عیسی مسیح میپردازه و بسیار جنجالی و ضد کلیسا هم بوده و نماد گمشده هم سومین جلد این مجموعه س که تو واشنگتن اتفاق میفته و به قدیمی ترین افسانه های باستانی و فراماسونی میپردازه.
دو کتاب قبلی در اروپا اتفاق می افتد، ولی «نماد گمشده» در واشنگتن آمریکا جریان دارد. این بار دن براون کلیسای کاتولیک را کمی به حال خود گذاشته و به فرقه ی اسرار آمیز فراماسونری پرداخته و سیاست را با نمادها و نشانه ها، هنر و علم جدیدی به نام نوئتیک در آمیخته است. در مجموع کتاب گیرا و خواندنی ست و با ارجاعات تاریخی خود خواننده را شگفت زده می کند. تمام ارکان داستان هنر، علم و سیاست برای پیشروی داستان به خدمت گرفته می شوند. نکته ی جالب توجه در کتاب این است که در همان فصل های ابتدایی کتاب، دن براون از زبان رابرت لنگدان از «راز داوینچی» می گوید که اصلاً قصد جنجال و بلوا نداشته.
این بار سبک داستان کمی متفاوت است. اگر در دو کتاب قبلی از سری لنگدان، یعنی «شیاطین و فرشتگان» و «راز داوینچی»، هر کدام با یک قتل آغاز می شد، نماد گمشده با مرحله ای از آیین تشرفی ماسونی آغاز می شود. در دو کتاب قبلی اگر نام، هویت و نقش مجانین شیفته ی رازهای باستانی و مذهب تا آخر داستان مشخص نبود، هر چند این بار نیز روال داستان تا حدودی اینگونه است، اما این بار شخصیت اصلی را می شناسیم و از همان اوایل با دلایل شکل گیری کاراکتر و سرگذشت او آشنا می شویم، با اینکه در پایان داستان با چرخشی هنرمندانه به حقیقتی جالب خواننده دست پیدا می کند.
کل داستان در یک بازه زمانی دوازده ساعته در واشنگتن اتفاق میافتد و محوریت داستان موضوع فراماسونری و ارتباط با علوم نوئتیک است. لنگدان ظاهراً به دعوت یکی از دوستان فراماسون خود به قصد انجام یک سخنرانی در ساختمان کنگره ایالات متحده وارد واشنگتن دی سی میشود. پس از ورود به ساختمان کنگره رابرت لنگدان با دست راست قطع شده دوست خود مواجه میشود که در وسط سالن به سمت مشخصی اشاره میکند. با توجه به شواهد، لنگدان در مییابد که دوستش ربوده شده و رباینده بدین وسیله از وی میخواهد که برای او هرم مخفی فراماسونها را که گفته میشود در جایی در شهر واشنگتن پنهان شده، و همچنین کلمهی گمشدهای را که گفته میشود کلید دستیابی به قدرت و دانش مخفی گذشتگان است پیدا کند.این داستان با پیچ و خمهای زیاد بالاخره به پایان میرسد.
تم اصلی این داستان اومانیسم و خداانگاری انسان است و از نظر محتویات بسیار با ارزش تر و خواندنی تر از دو جلد پیشین بوده و دن براون تو این کتاب مستقیما به خود خدا اشاره میکنه و به حواشی نمیپردازد و در نقاط متعددی از داستان به خواننده گفته میشود که انسان توانایی رسیدن به مرتبهی خدایی را دارد. در این کتاب به دفعات از فراماسونری دفاع میشود و فراماسونها را افرادی آگاه که نیتهای خیرخواهانه دارند به تصویر کشیده، کسانی که ضدفراماسونها هستند را به سخره میگیرد. همین موضوع می تواند برای افرادی که از فراماسونری و این مکتب اطلاع دقیق ندارند خسته کننده و گیج کننده باشد.
صحبت کردن در باره مطالب این کتاب با در نظر گرفتن مطالب مذهبی ذکر شده در متن و پیشینه آن کار و بحثی جداگانه و تخصصی می طلب چرا که اکثر موضوعات مطرح شده با این که با یک سری از تعالیم دینی مطابق است، به علت محیط داستان نویسنده برخی را قلب کرده و برخی را برداشتی نا همگون و برخی دگر را برداشتی مستقیم داشته که این امر نیاز به تخصص لازم می باشد.
اما اگر به کتاب به عنوان یک رمان جنایی، معمایی نگاه شود، می توان قدرت قلم نویسنده را در ایجاد حس تعلیق و به همراه کشیدن خواننده برای ادامه داستان دید، با اینکه نویسنده در این کتاب برخلاف دو کتاب قبلی بسیار خود را درگیر بیان نماد شناسی و فراماسنونها و مسایل آنها می کند که این خود خسته کننده است.
بطور کلی با اینکه در ابتدای کتاب مطابق سنت همیشگیِ دن براون، اطلاعاتی با عنوان حقایق مطرح می شود که به رغم ادعای نویسنده بر واقعی بودن آن، مترجم این ادعا را رد کرده و از ما خواسته که از داستان لذت ببریم، به این کتاب می توان تنها به عنوان یک رمان جالب که از اطلاعات تاریخی و نماد شناسی و اجتماعی جهت اهداف داستان استفاده کرده است نگاه کرد و مانند کتابهای سینوهه و یا خداوند الموت و نمی توان به عنوان رمانی که از اطلاعات صحیح و دقیق تاریخی نوشته شده باشد، استناد کرد.
نماد گمشده در حقیقت ادامه ای هست بر مجموعه ی رابرت لانگدان که تو هر جلدش به کدگشایی ها و سمبل شناسی های فراروانی پرداخته شده و مذهب همواره شیرازه ی اصلی داستان روبه دوش میکشه.شیاطین و فرشتگان اولین جلد از این مجموعه س که در رم اتفاق میفته و بیشتر به فرقه ی اشراقیون و ارتباطش با کلیسا میپردازه.رمز داوینچی دومین جلد از این مجموعه س که در فرانسه اتفاق میفته و به جام مقدس و قضیه ی نوادگان عیسی مسیح میپردازه و بسیار جنجالی و ضد کلیسا هم بوده و نماد گمشده هم سومین جلد این مجموعه س که تو واشنگتن اتفاق میفته و به قدیمی ترین افسانه های باستانی و فراماسونی میپردازه.
دو کتاب قبلی در اروپا اتفاق می افتد، ولی «نماد گمشده» در واشنگتن آمریکا جریان دارد. این بار دن براون کلیسای کاتولیک را کمی به حال خود گذاشته و به فرقه ی اسرار آمیز فراماسونری پرداخته و سیاست را با نمادها و نشانه ها، هنر و علم جدیدی به نام نوئتیک در آمیخته است. در مجموع کتاب گیرا و خواندنی ست و با ارجاعات تاریخی خود خواننده را شگفت زده می کند. تمام ارکان داستان هنر، علم و سیاست برای پیشروی داستان به خدمت گرفته می شوند. نکته ی جالب توجه در کتاب این است که در همان فصل های ابتدایی کتاب، دن براون از زبان رابرت لنگدان از «راز داوینچی» می گوید که اصلاً قصد جنجال و بلوا نداشته.
این بار سبک داستان کمی متفاوت است. اگر در دو کتاب قبلی از سری لنگدان، یعنی «شیاطین و فرشتگان» و «راز داوینچی»، هر کدام با یک قتل آغاز می شد، نماد گمشده با مرحله ای از آیین تشرفی ماسونی آغاز می شود. در دو کتاب قبلی اگر نام، هویت و نقش مجانین شیفته ی رازهای باستانی و مذهب تا آخر داستان مشخص نبود، هر چند این بار نیز روال داستان تا حدودی اینگونه است، اما این بار شخصیت اصلی را می شناسیم و از همان اوایل با دلایل شکل گیری کاراکتر و سرگذشت او آشنا می شویم، با اینکه در پایان داستان با چرخشی هنرمندانه به حقیقتی جالب خواننده دست پیدا می کند.
کل داستان در یک بازه زمانی دوازده ساعته در واشنگتن اتفاق میافتد و محوریت داستان موضوع فراماسونری و ارتباط با علوم نوئتیک است. لنگدان ظاهراً به دعوت یکی از دوستان فراماسون خود به قصد انجام یک سخنرانی در ساختمان کنگره ایالات متحده وارد واشنگتن دی سی میشود. پس از ورود به ساختمان کنگره رابرت لنگدان با دست راست قطع شده دوست خود مواجه میشود که در وسط سالن به سمت مشخصی اشاره میکند. با توجه به شواهد، لنگدان در مییابد که دوستش ربوده شده و رباینده بدین وسیله از وی میخواهد که برای او هرم مخفی فراماسونها را که گفته میشود در جایی در شهر واشنگتن پنهان شده، و همچنین کلمهی گمشدهای را که گفته میشود کلید دستیابی به قدرت و دانش مخفی گذشتگان است پیدا کند.این داستان با پیچ و خمهای زیاد بالاخره به پایان میرسد.
تم اصلی این داستان اومانیسم و خداانگاری انسان است و از نظر محتویات بسیار با ارزش تر و خواندنی تر از دو جلد پیشین بوده و دن براون تو این کتاب مستقیما به خود خدا اشاره میکنه و به حواشی نمیپردازد و در نقاط متعددی از داستان به خواننده گفته میشود که انسان توانایی رسیدن به مرتبهی خدایی را دارد. در این کتاب به دفعات از فراماسونری دفاع میشود و فراماسونها را افرادی آگاه که نیتهای خیرخواهانه دارند به تصویر کشیده، کسانی که ضدفراماسونها هستند را به سخره میگیرد. همین موضوع می تواند برای افرادی که از فراماسونری و این مکتب اطلاع دقیق ندارند خسته کننده و گیج کننده باشد.
صحبت کردن در باره مطالب این کتاب با در نظر گرفتن مطالب مذهبی ذکر شده در متن و پیشینه آن کار و بحثی جداگانه و تخصصی می طلب چرا که اکثر موضوعات مطرح شده با این که با یک سری از تعالیم دینی مطابق است، به علت محیط داستان نویسنده برخی را قلب کرده و برخی را برداشتی نا همگون و برخی دگر را برداشتی مستقیم داشته که این امر نیاز به تخصص لازم می باشد.
اما اگر به کتاب به عنوان یک رمان جنایی، معمایی نگاه شود، می توان قدرت قلم نویسنده را در ایجاد حس تعلیق و به همراه کشیدن خواننده برای ادامه داستان دید، با اینکه نویسنده در این کتاب برخلاف دو کتاب قبلی بسیار خود را درگیر بیان نماد شناسی و فراماسنونها و مسایل آنها می کند که این خود خسته کننده است.
بطور کلی با اینکه در ابتدای کتاب مطابق سنت همیشگیِ دن براون، اطلاعاتی با عنوان حقایق مطرح می شود که به رغم ادعای نویسنده بر واقعی بودن آن، مترجم این ادعا را رد کرده و از ما خواسته که از داستان لذت ببریم، به این کتاب می توان تنها به عنوان یک رمان جالب که از اطلاعات تاریخی و نماد شناسی و اجتماعی جهت اهداف داستان استفاده کرده است نگاه کرد و مانند کتابهای سینوهه و یا خداوند الموت و نمی توان به عنوان رمانی که از اطلاعات صحیح و دقیق تاریخی نوشته شده باشد، استناد کرد.
مدتی پیش فیلم رمز داوینجی رادیدم
اما وقتی آدم بدونه که اطلاعات یک رمان غلط هست
دیگه نمیتونه اون طور که باید از خواندنش لذت ببره