باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب

۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باد جنوبی» ثبت شده است

ایاک نعبد و ایاک نستعین
تو را می پرستیم و از تو یاری می خواهیم.

 اشاره به دورکن عظیم آراستن دین است که مدار روش دین داران بر این دو رکن است :

نخست آراستن نفس به عبادت بی ریا و طاعت بی نفاق و دیگری پیراستن و پاک نگاه داشتن نفس از شرک و فساد و تکیه نکردن به حول و قوت خود ، آراستن نفس اشارت است به آنچه می باید کرد در شرع و پیراستن اشارت است به آنچه می نباید کرد در شرع .

ایاک نعبد : توحید محض است که خداوندی را خدای یگانه سزاوار ، چه او معبود بی همتا و یگانه یکتاست . وایاک نستعین اشارت است به معرفت عارفان و اصل این معرفت آن است که حق جل جلاله را به هستی و یکتایی بشناسی ، سپس به توانایی و دانایی ، که توحید بنای اسلام است و معرفت بنای ایمان ، راه شناسی نخستین به دیدن تدبیر صانع و دیگری به دیدار حکمت او است.

پیرطریقت گفت :

از اینجاست که عارف ، طلب از یافتن یافت نه یافتن از طلب ، و سبب از معنی یافت نه معنی از سبب ،مطیع طاعت از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت ، گناه کار را گناه از عذاب رسید نه عذاب از گناه.

  • باد سرکش

الرحمن الرحیم

فراخ بخشایش مهربان

رحمن است که راه مزدوری آسان کند .رحیم است که شمع دوستی در راه دوستان بر افروزد . مزدور همیشه رنجور و در آرزوی حور و قصور ، و دوست دربحر عیان غرقه نور!

 روزی که مرا وصل تو در چنگ آید

از حال بهشتیان مرا ننگ آید

رحمن است که قاصد آن را توفیق مجاهدت داد ، رحیم است که واجد آن را تحقیق مشاهدت داد آن حال مرید است و این حال مراد ، مرید به چراغ توفیق رفت به مشاهده رسید ، مراد بشمع تحقیق رفت به معاینه رسید ! زیرا طالب به دوری از خود به وی نزدیک شود و به گم شدن از خود ، وی را آشنا گردد ، که او نه از قاصدان دور است ، و نه از طالبان گم ، و نه از مریدان غایب !

رحمتی کن بر دل خلق و برون آی از حجاب

تا شود کوته زهفتاد و دو ملت داوری !

  • باد سرکش
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند جهان دار بخشنده مهربان
نزد اهل عرفان :
ب ، بهار خدا و سین سنای خدا و میم ، ملک خدا.
نزد اهل معرفت :
ب بهای احدیت سین سنای صمدیت ، میم ملک الوهیت . بهاء او قدیم ، سناء او کریم ، ملک او عظیم . بهاء او با جلال ، سناء او با جمال و ملک او بی زوال . بهاء او دلربا ، سناء او مهر افزا ، ملک او بی فنا ء.
ای پیش رو از هرچه بخوبی است،جلالت
ای دور شده آفت نقصان.زکمالت
زهره به نشاط آید چون یافت سماعت!
خورشید به رشک آید چون دید جمالت
 
نزد اهل ذوق :
ب بر با اولیاء، سین سر با اصفیاء ، میم منت بر اهل ولاء ، ب بر او با بندگان ، سین سر او با دوستان ، میم منت او با مشتاقان . اگر نیکی او نبودی ، چه جای تعبیه سر او بودی ؟ وگر منت او نبودی ، بنده را چه جای وصل او بودی ؟ . و بر درگاه جلال او چه محلی بودی ؟ گر مهر ازل نبودی بنده چگونه آشنای لم یزل بودی ؟
آب و گل را زهره مهر تو کی بودی اگر
هم به لطف خودی نکردی در ازلشان اختیار
مهرذات تو است الهی دوستان را اعتماد
یاد وصف تو است یا رب غمگنانرا غمگسار
دنیا به نام خدا خوش است و عقبی به عفو او و بهشت به دیدار او ، در دنیا اگر نه پیغام و نام خدای بودی ، بنده را چه جای منزل بودی ، و در عقبی اگر نه عفو و کرمش بودی کا ر بنده مشکل بودی ، در بهشت اگر نه دیدار دل افروز او بودی شادی درویش چه بودی؟ خدایا به نشان تو بینندگانیم ، به شناخت تو زندگانیم ، به نام تو آبادانیم ، به یاد تو شادمانیم ، به یافت تو نا زانیم ، مست از جام مهر تو مائیم ، صید عشق در دام تو مائیم...
زنجیر معنبر تو دام دل ما است
عنبر ز نسیم تو غلام دل ما است
در عشق تو چون خطمه بنام دل ما است
گویی که همه جهان به کام دل ما است.
اسم بسم الله از سمت گرفته اند و سمن داغ، یعنی گوینده بسم الله دارنده آن رقم و نشان کرده آن داغ است.حضرت رضا (ع) فرموده: وقتی بنده بسم الله می گوید یعنی خداوندا داغ دارم و بدان شادم، اما از بود خود بفریادم ، کریما بود مرا از پیش من برگیر که بود تو راست کند همه کارم. خدایا بود تو چراغ معرفت بیفروخت پس روشنی دل من افزونی است، گواهی تو ترجمانی من کرد پس نداء من افزونی است، خداوندا از بود خود چه دیدم؟ مگر بلا و عنا، و از بود تو چه رسیدم؟ همه عطا و وفا!
آغاز کتاب خدا برنام الله و رحمن و رحیم از آن جهت است که همه معانی در آن سه نام جمع است و آن معانی سه قسم است: قسمی جلال و هیبت و آن در نام الله است، قسمی نعمت و تربیت و آن در نام رحمن است، قسمی رحمت و مغفرت و آن در نام رحیم است!
معنی دیگر آنست که در آنست که درآن زمنا که خداوند پیغمبر را به خلق فرستاد مردم سه گروه بودند: بت پرستان، جهودان، ترسایان. گروه نخست نام افریننده را الله می دانستند و این نام در میان آنان مشهور بود، گروه دوم نام او را رحمن می دانستند و در تورات مذکور، گروه سوم نام او را رحیم می دانستند و نزد آنان در انجیل معروف است.
اینکه آغاز به نام الله و بعد رحمن و سپس رحیم شده . جهت آنست که سرآغاز همه آفرینش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت و آمرزش. یعنی که به قدرت بیافریدم و به نعمت بپروریدم و به رحمت بیامرزیدم.
پیر طرقت گفت:
خداوندا نام تو مارا جواز، مهر تو مارا جهاز، شناخت تو ما را امان. و لطف تو ما را عیان. خداوندا، ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی و مومنان را گواهی، چه عزیز است آن کس را که تو خواهی...
پی نوشت: طی هفت پست در چهار روز آینده، سوره حمد به تفسیر خواجه عبدالله انصاری را میگذارم باشد که مقبول افتد.
  • باد سرکش
الحمد لله رب العالمین
ستایش نیکو و ثنای بسزا خداوند جهانیان راست.
الحمدلله :
ستایش خدای مهربان ،کردگار روزی رسان ،یکتا در نام ونشان . خداوندی که ناجسته یابند . درنیافته شناسند و نادیده دوست دارند . قادر بی احتیال ، قیوم بی گشتن حال ، در ملک ایمن از زوال ، در ذات و صفات متعال ، لم یزل و لایزال . موصوف به وصف جلال . عزت قرآن به عجز بندگان گواهی داد و به کمال جلال و تقدس از ایشان نیابت کرد و خود را ثنا گفت و ستایش خود را به آنان بیاموخت و به آنان دستور داد وگرنه یارای چه کسی باشد که به چگونگی ستایش او پی برد ! ای سزاوار ثنای خویش و ای شکر کننده عطای خویش ، بنده به ذات خود از خدمت تو عاجز و به عقل خود از شناخت منت تو عاجز و به توان خود از سزای تو عاجز. کریما گرفتار آن دردم که تو درمان آنی ، بنده آن ثنایم که تو سزای آنی ، من در تو چه دانم که تو خود دانی ، تو آنی که خود گفتی .بدان که حمد یا بر دیدار نعمت است یا بر دیدار منعم . آنچه بر دیدار نعمت است : طاعت وی به کار بردن و شکر او را بر میان بستن ، تا امروز در نعمت بیفزاید و فردا به بهشت رساند. و آنچه که بر دیدار منعم است : زبان حال جوانمردی است که او را شراب شوق دادند و با شرم او را با صاحب نعمت هم دیدار کردند تا از خود فانی شد،ذکرحق شنید، چراغ آشنایی دید ، اجابت لطف شنید ، توقع دوستی دید و به دوستی لم یزل رسید . این جوانمرد نخست نشانی یافت بی دل شد ، پس باریافت همه دل شد ، پس دوست دید ، بر سردل شد!
پیر طریقت گفت : دوگیتی در سر دوستی شد ، و دوستی در سر دوست ، اکنون نمیتوانم گفت که او است!
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوش است تا دوست در اوست
از دیده و دوست فرق کردن نه نکوست
یا اواست به جای دیده یا دیده خود اوست
رب العالمین:
پروردگار جهانیان ، یکی را پرورش تن روزی و یکی را پرورش دل روزی ، یکی تن پرور به نعمت ، یکی دل پرور به ولی نعمت ، نعمت بهره کسی است که از کوشش در خدمت فروگذار نکند . طمع دیدار دوست صفت مردان است و پیروزی از آن بنده است که دوست او را عیان است .
ای منظر تو نظاره گاه همگان
پیش تو در افتاده راه همگان
ای زهره شهرها و ماه همگان
حسن تو ببرد آب و جاه همگان
  • باد سرکش
[caption id="attachment_52748" align="aligncenter" width="208"]پوستر فیلم تنهای تنهای تنها تنهای تنهای تنها[/caption]

تنهای تنهای تنها؛ دقیقا از بطن جامعه برآمده بود و نشان دهنده تاثیر تحلیلهای مردم در مهمترین اتفاقات و در عین حال منشا برخی از این تحلیل ها و بقیه مردم و درگیر کردن موضوعات و مسایل ساده ای همچون دوستی دونفر با دو ملیت متفاوت در آن.

***

«تنهای تنهای تنها» ساخته احسان عبدی‌پور که قرار بود نامی دیگر(رنجرو) بر آن نهاده شود اما با مخالفت مسئولین جشنواره این نام بر آن نهاده شد.(دلیل این موضوع هم این بود که این فیلم داستان ۳ نفر است که یکدیگر را پیدا می کنند و با هم ارتباط می گیردند و در نهایت هرسه با جدا شدن از یکدیگر تنهای تنهای تنها می شوند) فیلمیست که می توان نقطه شروعی باشد بر معضل سینمای تهران زده که روایت کننده تاثیر سیاست را بر روابط انسانی آدم‌ها از ملیت‌های مختلف است. همین مسئله ممکن بود تبدیل به پاشنه آشیل فیلم شود و آن را به اثری سفارشی و شعار زده تبدیل کند، اما کارگردان با هوشمندی، تا حد زیادی از افتادن به دام این اشتباه پرهیز کرده و توانسته کار خود را بدون شعارزدگی‌های رایج که بوی فرمایشی بودن را می‌دهند، پیش ببرد.
عبدالکریم معروف به رنجرو پسر بچه ای که برخلاف تجربه های بسیار در سینما و کلیشه های فاقد وجوه دراماتیک و همچنین اغراق شده،چهره ای عاری از معصومیت و شخصیتی غیر منفعل ،استوار و سازنده دارد و نه تنها خنثی نیست ،بلکه با اقتدار،تعصب و صلابتی در قواره های یک قهرمان بزرگسال ظاهر می شود در کنار اولک یک پسر روس که مادرش پس از غرق شدن خواهرش در دریا دچار مشکل روانی شده بار اصلی فیلم را بر دوش دارند. می توان گفت اولین نهادی که در این فیلم مورد نقد قرار میگیرد نهاد آموزشی و مدرسه رنجرو می باشد. نهادی که حتی مسئولین آن نیز درگیر تفکرات عوامی همچون «اگه نزاریم بره ممکنه روسها کلید نیروگاه رو آف کنند» هستند. نهادی که به جای تاثیر مثبت در روند شکل پذیری شخصیت اجتماعی،فرهنگی،علمی و حتی سیاسی کودکان به سرکوب نظرات آنها پرداخته و حتی هنگامی که کودک فیلم از رویاهای خود در آینده صحبت میکند و از اهدافی با تاثیر از بزرگان ادبیات روس سخن میگودی معلم او را با نمونه های داخلی که فرهنگ سازی و معرفی نشده اند سرکوب کرده و تحقیر می نماید.
گروه بعدیی که این فیلم به نقد آنها می رود گروه مذاکره کننده و سیاسیونی هستند که با بی تدبیری خود تاثیرات زیادی بر زندگی افراد میگذارند. تاثیراتی که شاید گوشه ای از آن را در SMSهایی چون «در خانه مان با چوب آتش روشن میکنیم اما ...» می توان مشاهده کرد. اما بیشترین تاثیر این بی تدبیری در زندگی افرد دیده میشود که احسان عبدی پور بخش ساده و پیچیده آن را به روشنی در فیلم خود به نمایش گذاشت. بخش ساده این تاثیر را می توان به جدا شدن و شکسته شدن دوستی دو بازیگر نقش اصلی آن دانست و گوشه ای بخش پیچیده آن در خانه شوهر نرفتن خواهر رنجرو به علت اینکه پدرش نمیتواند خرج جهاز دختر را بدهد دید. بخشی که کارگردان به سادگی تنها در چند دیالوگ آن را بیان کرده و از روی آن به نرمی میگذرد تا که خودبیننده به آن گیر کند.
به نظر نگارنده رنجرو و افراد خانواده اش نماد بسیاری از ما هستند، افرادی که ناخواسته تاثیر مسایلی را بر خودمان می بینیم اما به علت عدم وجود اطلاعات سالم و کامل و همچنین عدم آگاهی لازم نمیتوانیم خود را با آن منطبق کنیم و تنها خود را قربانی آن می بینیم و همین دید قربانی باعث می شود که خود را نحلیلگر مسایل سیاسی بدانیم و تحلیل های خود را در کنار مسایل شخصی یک اصل غیر قابل تغییر دانسته و بر مبنای آن حکم صادر کنیم(فامیل ذغال فروش رنجرو) و یا مانند برخی دیگر در کنار دنبال کردن مسایل، خود را به بی تفاوتی بزنیم و بیخیال نشان داده و از کنارشان بگذریم حتی اگر بر نزدیکانمان تاثیر مستقیم داشته باشد.(پدر رنجرو)
این فیلم صحنه های تاثیر گذار زیادی داشت، صحنه هایی همچون زمانی که رنجرو تمامی اطلاعات سیاسی خود را می سوزاند و خانواده او تنها نظاره گر هستند حتی زمانی که رادیوی خود را پرت میکند. تا صحنه ای که اولک دم درب خانه رنجرو گریه میکند و رنجرو دست بر صورت او میگذارد و در سکانس بعدی راوی(خانم مهندس) داستان در خانه خود مخفی می شود تا شاید دو کودک را از حقیقت و اتفاق پیش آمده اندکی محافظت کند.
البته به نظر نگارنده تنها نقطه ضعف در این قسمت نامه آخر رنجرو است که بیشتر یک بیانیه بود. و اگر کارگردان به دام بیانیه‌خوانی نمی‌افتاد، فیلم او یکدست‌تر بود و حال و هوای کودکانه آن نیز با زدن حرف‌های قلمبه و سلمبه توسط رنجروی بازیگوش و سر به هوا خدشه‌دار نمی‌شد و تاثیر بهتری داشت.
در پایان به قول کارگردان جوان این فیلم «این فیلم من یک فیلم کودک نیست و البته یک فیلم صد در صد سیاسی است. در واقع پیام این فیلم نفرین بر سیاست است.»

  • باد سرکش
بعضی اتفاقات در جوامع مجازی فارسی مثل داستان مناقشه هسته ای ایران هستش.
ایران هستند، یه کاری را میخواهند انجام دهند، اما چون مخالف با اهداف بعضی ها این کارها می باشد، با آن کار مخالفت صورت میگیره (یا اینکه بضعی ها فکر میکنند شعور کافی ندارند!) و تحریم و طرد شدگی نسیبشان می شود، اما چون پوست کلفت هستند(شاید هم بچه پرو) به کار خود ادامه می دهند. البته به دست این بچه هم چاغو نباید داد.
آمریکا هستند، میگن اگه با من دوست هستی، می تونی هرکاری که دوست داری انجام بدی، ولی اگه با من دشمنی، اجازه انجام هیچ کاری رو نداری. قدرتی نسبی هم دارند و با قدرتی که دارند افکار دیگران را جهت دهی میکنند و مخالفین خودشون رو ترد میکنند.
روسیه هستند، قدرت دارند ولی کار خودشون رو میکنند، هم با افراد طرد شده ارتباط دارند و هم در پیش طرد کنندگان برای طرد شدگان می زنند. کلا جهتشون در هر لجظه متفاوت است و همه جا به دنبال منافع خودشون هستند.
چین هستند، در ظاهر دنبال جمع حرکت می کنند، ولی اگر منافعشون ایجاب کنه، حتی بطور مخفی با افراد تحریم و طرد شده جمع ارتباط دارند.
آلمان هستند، کلا به عنوان یک عضو موازنه ثابت به کار می روند ودر عمل کاری بجز آرام کردن اوضاع نمیکنند.
انگلستان هستند، نه گروه طرد کننده و نه گروه طرد شونده بهش اطمینان ندارند ولی دستهای پشت پرده را هدایت می کنند و هر دو گروه به آنها امیدوارند که به نفعشان عمل کنند ولی خودشون در رویای گذشته خودشان هستند.
فرانسه هستند، کلمه ﭘﺮاﻳﻮﺳﻲ تنها وقتی براشون معنی داره که در محیط خودشون باشه و درباره کارای خودشون، در غیر این صورت این کلمه معنا و مفهوم نداره براشون. در مسایل هم دنبال این هستند که ببیند کجا می تونند خود را دوباره وارد بازی کنند و اسم خودشان را سر زبانها بی اندازند.
اسرائیل هستند، تازه به دوران رسیدن گاهی هم بعضی ها که قدرتی نسبی دارند ازشون حمابت می کنند و فکر میکنند دنیا و هرکس دیگری در این دنیا هست باید بهشون احترام بگذاره و براشون هر کاری بکنه و در عین حال به خاطر مشکلاتی که قبلا داشتند هر کاری که کردند کسی نباید بهشون کاری داشته باشه.
بقیه کشورها، کاری به کار کسی ندارند و زندگی خودشان را میکنند، در عین حال سعی می کنند تا جایی که ممکن است، از این مسایل دور باشند و زمانی که به ماجرا کشیده می شود، سعی میکنند یه طوری عمل کنند که موجبات به مشکل خوردن خودشان نشود.
  • باد سرکش
چندیست که کسب درامد از طریق صفحات فیس بوک نیز به جامعه مجازی فارسی زبان کشیده شده؛ بطوری که این صفحات با انواع فعالیت شروع به عضو گیری و جمع آوری لایک کرده و پس از چندی مدیریت این صفحات را در مقابل مبلغی به فردی دیگر واگذار می کنند.
اکثر این صفحات برای جذب لایک(تعداد اعضا) از سه طریق فعالیت می کنند.
سری اول با کپی کردن مطالب جالب که از دیگر شبکه های اجتماعی مجازی تولید محتوا شده سعی در جذب مخاطب دارند.
سری دوم با استفاده از عکسهای با محرک های جنسی و یا صبحت ها و کلماتی با درون مایه مسایل جنسی و سکسی اقدام به این امر میکنند
سری سوم با استفاده از تحریک احساسات کاربران به این مهم دست پیدا میکنند.
.
گروه اول صفحات اگر منبع مطالبی که استفاده می کنند را ذکر کنند می توان گفت جزو مفید ترین صفحات هستند که میتوانند حتی سالها فعالیت کنند و همچنان عضوگیری نمایند.
گروه دوم معمولا بعد از چندی داغی مطالب و عکسهای خود را از دست داده و مخاطبینش به سمت دیگر صفحات مشابه پراکنده شده و محبوبیت خود را از دست میدهند.
اما گروه سوم صفحات در مناسبت های خاص و موضوعات خاص قارچ مانند رشد کرده و پس از استفاده از احساسات کاربر و جمع آوری عضو سریع به فروش می رسند.
این گروه معمولا با نشان دادن اتفاقاتی خاص مانند عکسهای حادثه دیدگان زلزله، وضعیت بچه های کار، سرمازدگی افراد بی خانمان ؛ با قراردادن عکسهای شهدا و مجروحین جنگ و حتی گاهی با نشان دادن عکس میرحسین موسوی، زهرا رهنورد؛ مهدی کروبی و یا زندانیان سیاسی و مشابه این موارد که موجب تحریک احساس نوع دوستی؛ ترحم و یا حتی احترام افراد میشود نسبت به جمع آوری لایک اقدام میکنند.
سیستم سیاسی و یا مذهبی نیز در پاره ای از موارد از همین روش گروه سوم اما با شکلهای دیگر این عمل را انجام می دهد که این موضوع از نقطه نظر مدیریتی به عنوان استفاده از تحریک احساس در جهت انگیزش افراد موضوعی قابل قبول است اما دو موضوع مهم در این باره در علوم مدیریتی مطرح میشود.
ابتدا موضوع کنترل و جایگاه این تحریک و هدف استفاده از انگیزش ایجاد شده و بعد از آن مدیریت انگیزش ایجاد شده می باشد که در بسیاری از موارد این موضوع نادیده گرفته میشود.
که در صفحات اینترنتی اکثرا هدف از این عمل جذب مخاطب و فروش آن صفحات است و سیستم سیاسی اکثرا قدرت نمایی برای رقبای داخلی و سیستمهای سیاسی خارجی و در سیستم مذهبی نیز که این روزها وارد این موضوع شد؛ جذب مخاطب و طرفدار و قدرت نمایی به دیگر همکاران می باشد.
متاسفانه این عمل درست با عملکردی نادرست سیستم های عمل کننده موجب نتیجه عکس و ضد نسبت به سیستم استفاده کننده شده است که نمود این امر در سیستم مذهبی بسیار روشن تر می باشد.
به عنوان نمونه در ایام محرم بسیار از مداحان و سخنرانان (با دستمزدهای بسیار بیشتر از سطح متوسط رو به بالای جامعه) با تغییراتی عجیب و غریب در داستان عاشورا و حتی بدعت گذاری های مختلف باعث تغییر داستان کربلا شدند و بسیاری از هیئت با سر و صدا و شلوغی کاذب و یا با راه انداختن دسته های عزاداری در مسیر های رفت و آمد مردم و استفاده از پرچمها و وسایل صوتی و نواختن موسیقی بزرگ و تبلیغاتی باعث مزاحمت مردم و همسایه ها می شوند.
این گونه موارد همانطور که اخیرا در جامعه ایران مشاهده می شود. این روش در چند دوره موجب جذب مردم و اقشار مختلف گردید اما به مرور و در بلند مدت موجب دفع مردم از این مراسمها و به مرور به دلیل استفاده از مذهب در مقابل افراد شاکی از مزاحمت ها از اصل دین شده است و به مرور مراسمهای مذهبی به جای عزاداری کردن به مراسمهای دید و بازدید و کارنوالهای غم و عذا داری(ترکیبی که نشانه هدف مخاطب از ورود به این مراسمها بیشتر غذای انتهای مراسم عزا است) می شود و تریبون های این مراسم مکانی جهت ابراز عقاید سیاسی و شخصی افراد ذی نفع می شود.
  • باد سرکش
حقیقت چیزی ست که هیچ کس نمی داند، چرا که تنها هنگامی می توان حقیقت را دید و متوجه شد که دو بعد بالا برویم تا بتوانیم بعد در دو بعد بالاتر زیست کنیم و یک بعد پایینترش را درک کنیم تا بتوانیم کامل بعدی که در آن هستیم را ببینیم.(شما در بعد چهارم(زمان به همراه فضای سه بعدی) زندگی می کنید، بعد سوم (فضای سه بعدی) را درک میکنید و بعد دوم(فضای دکارتی که روی کاغذ می توانید رسم کنید) را می توانید محاسبه کنید)
پس توانایی شما محدود به سه بعد هستید(بعدی که حضور دارید و دو بعد پایین تر) و نمیتوانید حقیقت یک ماجرا که در بعد چهارم اتفاق می افتد(چون تابع زمان است) را درک و تعریف کنید.
یک رویداد را ما تعریف می‌کنیم. همانطور که ما هستیم و ما فکر می‌کنیم، واقعیت یک ماجرا رو شکل می‌دهیم. روایت ما از یک رویداد با روایت شخص دیگری از همان رویداد می‌تواند متفاوت باشد. بنابراین تمام داستان‌های تعریف شده برای تصویر می‌تواند درست و می‌تواند غلط باشد و هیچ کس هم نمیداند و نمی تواند بگوید کدام واقعیت و روایت درست و کدامیک غلط چرا که از حقیقت ماجرا به دور هستید.
پس درک شما از یک رویداد مانند اعتقاد شما یک موضوع شخصی است و نمی توانید آن را به دیگران تعمیم بدهید(حتی اگر یک جمعیت زیادی به همراه شما همین درک و واقعیت از آن موضوع را ببینند تاییدی بر صحیح بودن و حق بودن آن موضوع نیست)
  • باد سرکش
[caption id="attachment_33844" align="aligncenter" width="211"]پوستر فیلم دربند پوستر فیلم دربند[/caption]
این فیلم را دوبار دیدم، یک بار در سانسهای اول سینما آزادی(که بهای بلیط نصف قیمت است!) و یک بار به همراه یک دوست.
این فیلم به نظر واقعیتی عیان از جامعه را نشان میداد. موضوعی اجتماعی که شاید اگر برخی محدودیت های سینمای ایران وجود نداشت می توانست بهتر و عیان تر نشانش داد.
البته این فیلم در کنار نشان دادن این موضوع اجتماعی سعی درارائه یک سری پیام دارد که گاهیاین پیام ها بیشتر نقش شعار دارند.
شعارهایی مانند اعتماد خانواده به دختری که میتواند در یک جامعه جدید گلیم خود را از آب بکشد و خود برای خود جا برای ماندن پیدا کند. یا خانه های مجردی که چه مسایلی دارند و یا نگاه جامعه به دختری شهرستانی که می خواهد خود درآمدی در این شهر داشته باشد و شعارهایی از این دست...
البته برخی پیام ها در این فیلم نشان از نگاه تیز بین نویسنده و کارگردان به موضوع داشت، که این پیامها را فقط به صورت گذرا بیان شدند...
پیامهایی همچون هشدار دوست نازنین به نازنین بایت دیده شدن صحبت با یک مرد در کوچه خوابگاه، یا عدم توجه به مشکلات توسط مسئولین دانشگاه و خوابگاه و نبود امکانات برای یک دانشجو در شهری دیگر و یا رفتارها و نگاه های آن پسر نوجوان در خانه ای که نازنین برای تدریس رفته بود و پیامهایی از این دست...
به نظر من این فیلم بیشتر برای قشر شهری(مخصوصا شهری های کلان شهر) ساخته شده چرا که با اینکه این موارد نشان داده در فیلم واقعیتهای این شهر(و یا کلان شهرهای) این کشور است اما تمام واقعیت نیست و یک دید منفی در خانواده هایی که بطور سنتی مخالف درس خواندن دختر در دانشگاه هستند ایجاد کرده و این دید را تقویت میکند و این تقویت به نوعی میتواند سنگی دیگر در سر راه دخترانی باشد که خواهان تحصیل در دانشگاهها و طی کردن مراحل موفقیت هستند.(دخترانی که در خود فیلم نیز هستند)
  • باد سرکش
در این کشور مشورت کردن کار بسیار بیهوده و عبثی می باشد، چون دو حالت بیشتر اتفاق نمی افتد:
یا طرف مشورت در عین دانایی به اشتباه بودن راهی که در پیش گرفته ای همچنان به تایید تو اقدام میکند که این امر می تواند به دلیل عدم تمایل به، به اشتراک گذاری علم در اختیار خود(مانند برخی از اساتید دانشگاهی) و یا میل به تایید کورکورانه و... است
یا طرف آنچه را که دارد به عنوان بهترین وسیله و راه معرفی میکند و بقیه وسایل معیوب و دارای عیبهای غیر قابل اغماض است، مثلا لب تاپ فروش از تبلت بد میگوید و چشم پزشک از لیزیک و یا کسی که یکی از محصولات را اپل دارد از سامسونگ و ...
گاهی حالت سومی هم اتفاق می افتد که طرف مورد مشورت گرفته در عین عدم دانایی در مورد آن موضوع خود را عالم آن مطلب دانسته و شروع به براز نظر راجع به آن موضوع کرده و این ابراز نظرش بیشتر موجب گمراهی مشورت گیرنده می شود.
با شرایط بالا در حدود ۹۵% مواقع مشورت گیرنده از خیر مشورت کردن میگذرد و سعی میکند با روش سعی و خطا راه خود را پیدا کند.
و این همان روشی است که در سطح کلان کشور اجرا می شود. انجام کارها بدون وجود سازمانی که در مورد آن مشورت و راهکار درست ارائه دهد.
در انتها لازم به ذکر است که در مورد موارد شخصی و احساسی نیز هیچ گاه مشورت نکنید؛ چرا که فردی که مورد مشورت قرار گرفته به خود این اجازه را میدهد که خود را وارد موضوع کند و کنکشاش کند و خود را مختار در هر گونه دخالتی در زندگی شما میگیرد.
پس ای کسانی که با فرهنگ جامعه ایرانی مواجه هستید، بدانید و آگاه باشید که مشورت نکردن ممکن است راه شما را در رسیدن به موفقیت دور نماید ولی مشورت کردن در همچین فرهنگی احتمال موفقیت شما را بسیار کاهش میدهد.
  • باد سرکش