باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب
ﺩﺭ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻛﻼﺳﻴﻚ, ﻧﻮاﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ و ﺳﺎﺯﺵ ﺑﺮﮒ اﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺳﻨﺘﻲ ﻧﻮاﺯﻧﺪﻩ ﺑﺮﮒ اﺳﺖ و ﺳﺎﺯﺵ ﺑﺎﺩ.
ﺷﺎﻫﺪﺧﺖ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ اﺑﺪﻳﺖ, ﺁﺭﺵ ﺣﺠﺎﺯﻱ
  • باد سرکش
ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻧﻔﺮﺕ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺑﻲ ﺧﻂﺮ اﺳﺖ, ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺮ ﻫﺮ ﺟﻨﺒﻪ ﺩﻳﮕﺮﻱ اﺯ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻏﻠﺒﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و اﻧﮕﻴﺰﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ و ﺭاﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.
ﺳﻔﺮ ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎﻱ ﺷﺐ, ﺳﻠﻴﻦ
  • باد سرکش
ﻫﻤﻪ چیز را می توان راست و ریس کرد،  چه جنایت باشد چه مکافات.
سفر به انتهای شب،  سلین
  • باد سرکش
به عنوان دیباچه:
در بسیاری از کتب و نظریه های مدیریت ذکر شده است که سازمان به مشابه انسان است. بنابراین تصمیم گرفتم برای تعیین و کمک به تصمیم گیری آینده خود از سیستم تعیین استراتژی سازمان ها استفاده کنم و در این راه تا حدی موفق بودم و قسمت های مختلف زیادی از مسیر و جهت حرکت خود را در اینده توانستم شناسایی کنم. امید که این امر برای شما خواننده عزیز نیز مفید واقع شود.
مقدمه:
در مبحث استراتژی سازمانی مراحل و مباحث زیادی مطرح شده و که هر کدام در نوع خود قابل تعمل و بحث و استفاده می باشد. اما بطور کلی می توان برای رسیدن به مقصود مورد نظر سه گام را طی کرد، گام اول تعیین ورودی، گام دوم مقایسه و تعیین موقعیت و گام سوم تصمیم گیری.
در گام اول از دو ماتریس عوامل خارجی جهت تعیین عوامل خارجی موجود و عوامل داخلی جهت تعیین عوامل داخلی استفاده میکنیم. در گام دوم از سه ماتریس SWOT برای تعیین تمامی استراتژی های موجود، از ماتریس SPACE برای تعیین موقعیت و اقدامات لازم خاص استفاده میکنیم و در انتها با توجه به این دو ماتریس تصمیم گیری مورد نظر را انجام می دهیم.
شایان ذکر است تصمیم انتهایی یک تصمیم قطعی نیست و تنها یک مدل سازی و کمک است.
می توان تنها تا ایجاد ماتریس SWOT پیش رفت و بقیه ماتریسها با توجه به برخی عوامل کمک می کنند.
گام اول:
ابزارهای ورودی باعث می شوند که قرد در همان مراحل اولیه قضاوتهای کمی را در فرآیند تدوین استراتژی بکار گیرند . تصمیمات کوچکی که در ماتریس های ورودی برای گردآوری اطلاعات اولیه در مورد اهمیت نسبی عوامل داخلی و خارجی فردی گرفته میشود به فرد این امکان را میدهد که استراتژیهای مختلف را به شیوه ای اثر بخش ارائه نمیاند و آنها را مورد ارزیابی قرار دهند همیشه برای تعیین نمره و ضریب مناسب برای این عامل ها باید از قضاوتهای شهودی خوب استفاده کرد .
توجه کنید که در انجام این تصمیم گیری ها باید بیطرفی و صداقت مورد توجه قرار گیرد.
لیست عوامل خارجی»
همانگونه که از اسم این لیست مشخص است به عوامل بیرونی و محیطی می پردازد از عمده ترین این عوامل می توان به فرهنگ، جامعه اجتماعی، سیاست گذاری های دولتی، محیط زندگی و محیط کار(و فرهنگ های حاکم بر آن)، خانواده، دوستان، مخاطب خاص (یا همسر) و غیره نام برد، در این لیست مانسب است نیم نگاهی هم به خود فرد داشته باشیم(طبق اثر پروانه ای) در تدوین این لیست تلاش شود که عوامل به صورت مسقیم ذکر شود و از کلی گویی پرهیز شود. پس از تدوین این لیست عواملی که موجب تهدید و عواملی که موجب ایجاد فرصت می شوند شناسایی شود. این عوامل برای افراد یکتاست و یک عامل برای یک فرد می تواند فرصت و همان عامل برای فرد دیگری تهدید می باشد، حتی می توان گفت که عاملی که اکنون تهدید است می تواند با توجه برخی شرایط فرصت شود. پس پیشنهاد می شود در تعیین این عوامل و برای جلوگیری از پیچیدگی زیاد موقعیت بالفعل در نظر گرفته شود و از در نظر گرفتن موقعیت های بالقوه پرهیز گردد.
لیست عوامل داخلی»
این موارد عواملی هستند که به خود شما مربوط می باشد، عواملی همچون استعدادها، تحصیلات، دانایی، دانش و غیره باید توجه شود که درتدوین این لیست مهمترین اصل صداقت است و پرهیز از بلندپروازی و یا خود کم بینی. توجه شود که عواملی که در این لیست می آید ترکیبی از عوامل بالقوه و بالفعل فرد است، در این لیست نیز عوامل لیست شده را دو دسته عوامل نقطه قوت و عوامل نقطه ضعف طبقه بندی کرده .به عنوان مثال فردی توانایی نقاشی کردن دارد اما بنا به دلایلی امکان این عمل را ندارد ولی به عنوان یکی از نقاط قوت او می توان آن را معرفی کرد.
در هر دوی این لیست ها عوامل زیادی را می توان قرار داد و پیشنهاد می شود تمامی این عوامل را مشخص کنید.
گام دوم:
ماتریس SWOT»
برای درک استقرار عوامل ۴ گانه محیطی در ماتریس، ماتریس ۹ ستونی زیر را مدلسازی کرده‎. درواقع استراتژی‎ها پس از نوشتن عمده‎ترین عوامل محیط داخلی و خارجی در داخل سلولهای مربوطه، با مقایسه زوجی اطلاعات عوامل فوق، و با استفاده از قضاوتهای شخصی، بهترین مجموعه استراتژیهای چهارگانه را تولید و ارائه می‎کنند.

 

قوتها

ضعفها

فرصتها

SO  استراتژیهای 

 استراتژیهای WO

تهدیدات

استراتژیهای ST

استراتژیهای WT

نام SWOT در واقع مخفف تهدیدات (THREATS) ، فرصت ها (OPPORTUNITIES) و نقاط ضعف (WEAKNESSES) و بالاخره نقاط قوت (STRENGTHS) می باشد.
در گام قبل با اطلاعات عوامل محیطی بر روی فرد و نحوه ارزیابی فرصتها و تهدیدات محیطی از یک طرف از نقاط قوت و ضعف داخل سازمان از طرف دیگر آشنائی بعمل آمد. حال در نظر است تا با کمک ابزارهای تئوریک و مدلسازی ین این مباحث انتخاب تعیین استراتژی های مناسب یک ارتباط منطقی برقرار شود .
این ماتریس یکی از ابزارهای مهمی است که بدان وسیله می توان اطلاعات را مقایسه کرد و میتوانند با استفاده از آن ۴ نوع استراتژی ارائه نمایند:
استراتژی های SO ، استراتژی های WO ، استراتژیهای ST ، استراتژی های WT مقایسه کردن عوامل اصلی داخلی و خارجی از مشکل ترین بخشهای تهیه ماتریس تهدیدات فرصت ها ، نقاط ضعف و نقاط قوت است و به قضاوت های خوب نیاز دارد و نیز دارد و نیز چیزی بنام بهترین مجموعه عوامل قابل مقایسه وجود ندارد.
استراتژی های SO»» با بهره جستن از نقاط قوت درصدد بهره برداری از فرصت ها برآئید .
استراتژهای WO»» با بهره جستن از فرصت نقاط ضعف را از بین ببرید.
استراتژیهای ST»» برای احتراز از تهدیدات از نقاط قوت استفاده کنید.
استراتژی های WT»» نقاط ضعف را کاهش دهید و ازتهدیدات پرهیز کنید .
در این ماتریس می توانید با توجه به موقعیت فعلی خود و با توجه به شرایط کنونی موقعیت خود را در هر خانه مشخص کنید و پس از آن می توان در هر بازه زمانی مشخص با بررسی عوامل و موقعیت های خود حرکت به سمت SO را بررسی کرد و به مقصود رسید.
ماتریس SPACE»
این ماتریس نشان دهنده دو بعد داخلی (توان مالی و قدرت رقابت) و دو بعد خارجی (ثبات محیط و قدرت پیشرفت) می‎باشد. قبلاً در لیستهای ارزیابی داخلی و ارزیابی خارجی عمده‎ترین عوامل محیط داخلی و خارجی را شناسایی و تعیین کرده‎ایم. اطلاعات واقعی هر یک از این عوامل را که معرف وضع کلی فرد است جمع‎آوری و به طریق زیر عمل کنید:
محور Y»»
متغیرها ی شاخص‎هایی را که معرف توان مالی (Financial Streangth= FS) است را انتحاب نموده و در ستون مربوط وارد نمایید.(+۶ برای قوی‎ترین حالت موجود)
متغیرها یا شاخص‎هایی را که معرف ثبات شرایط محیطی حرفه‎ا‎ی (Environmental Stability = ES) است. نظیر؛ را انتخاب نموده و در ستون مربوطه وارد نمایند.(۱ – برای قوی‎ترین حالت موجود)
محور X»»
متغیرهای شاخص‎هایی را که معرف قدرت پیشرفت (IS) است را انتحاب نموده و در ستون مربوط وارد نمایید. قدرت پیشرفت منظور متغیرهایی است که به فرد قدرت و توانایی پیشرفت می دهد. همچون دانش و غیره.(۶+ برای قوی‎ترین وضع موجود در نظر گرفته شود)
متغیرها ی شاخص‎هایی را که معرف قدرت رقابت (Competitive Advantage = CA) است را انتحاب نموده و در ستون مربوط وارد نمایید. قدرت رقابت منظور متغیرهایی است که به فرد قدرت و توانایی خاص می دهد. همچون مهارت خاص و غیره.(۱ – برای قوی‎ترین حالت موجود)
میانگین امتیاز هرکدام از متغیرها را بدست آورده و با جمع زدن هر کدام موقعیت روی هر محور را مشخص کنید. بدین صورت و در پایان محاسبات یک نمودار دکارتی به وجود می اید به همراه نقطه ای که نشان دهنده موقعیت فعلی شما می باشد در این نمودار.
اگر نقطه مورد نظر در محدوده بین IS و FS قرار گیرد، استراتژی تهاجم در پیش گیرید به عنوان ابزاری جهت قوت بخشیدن به فرصت های پیش رو(مسیرتون با توجه به شرایط درست است و به جلو و بهبود فکر کنید)
اگر نقطه مورد نظر در محدوده بین IS و ES قرار گیرد، استراتژی رقابت در پیش گیرید بدین معنی است که با تقویت تراز مالی و افزایش ثبات محیط خود با کمک روشهای مالی(مثل ایجاد کردن سبد های سرمایه گذاری) در محور Y به سمت مثبت حرکت کنید چرا که در محور X موقعیت مناسبی دارید.
اگر نقطه مورد نظر در محدوده بین ES و CA قرار گیرد، دفاع کنید، در این موقعیت باید یک بازبینی کلی بر روی خود انجام دهید و سعی در بازبینی موقعیت های خود و افزایش قدرت خود انجام دهید، درحالت کلی این موقعیت موقعیت مناسبی نیست و بهتر است تغییرات عمده را در دستور کار خود قرار دهید(البته در بعضی شرایط مانند بحران ماندن در این موقعیت و حفظ موقعیت نه پس رفت در آن موجب میشود که بحران طی شده و نقاط روشن قابل شناسایی باشد.)
اگر نقطه مورد نظر در محدوده بین CA و FS قرار گیرد، محافظه کارانه حرکت کنید، بدین معنی که با توجه به شرایط باید درجهت تقویت قوای قدرتی خود حرکت کنید و متغیرهای محور Y را بهبود بخشید.
پایان
  • باد سرکش
فرزندم حکومتی که کار خود را با سوزاندن کتابها شروع می کند با سوزاندن آدمها به اتمام می رسانند.
پ.ن:برداشت آزادی از از هاینریش هاینه( ۱۸۲۱)
  • باد سرکش
داشتم پست جدید وبلاگ آبان بهنام را می خوندم،  یه حرف جالب زده بود،  با فرض درست بودن حرفش یه چرای بزرگ اینجا به وجود میاد و اون هم اینه که چرا؟  ترسید؟  برنامه دیگه ای داره؟ سوپاپ اطمینان؟
خیلی ساده می توان به تمام این سوالات جواب مثبت و منفی داد و هر جواب را به صورت مستقل رد کرد...
این سوالات و اینگونه تحلیل ها بیشتر بر پایه پارادکس هستند تا یک منطق استوار،  چرا که به موضوعی تکیه کرده اند که بیشتر رواییست تا مکتوب و هر چیز روایی را ناقضی موجود است.
یکی از بزرگان مدیریت در کتاب خود می نویسد« تنها چیزی که ثابت است تغییر است » اما من میگم که همین تغییر نیز ثابت نیست،  پس با هر سیستمی حتی سیستم دیکتاتورانه که یک سیستم خشک و بسته است به صورت ایستا برخورد کردن صحیح نیست.
و موضوع بعدی اینکه درست است دلایل مهم است و تاثیر گذار اما مهمتر از آن استفاده از فرصت هاست، گاهی به دنبال دلیل گشتن باعث از دست رفتن فرصت ها می شود.  هر وقت از فرصت استفاده کردیم اگر زمانی بود آنگاه به دنبال دلایل پنهان و آشکار گشتن می تواند در ایجاد فرصت های جدید کمک کند.
  • باد سرکش
ق.ن: این احتمالا آخرین نوتی باشه که قبل از انتخابات شیر میکنم.
یه نوت توی درفت وبلاگم هست که اگر شد(و صلاح بود) بعد از انتخابات ارسالش میکنم(توی همون تاریخ نه تاریخ روز!)
ق.ن۲: برای آنان که ایمان دارند هیچ توضیحی لازم نیست و برای آنان که ایمان ندارند هیچ توضیحی کافی نیست...(آهنگ برنادت)
م: بعضی از دوستان اصلا نمیخوان شرکت کنند، بعضی از دوستان می خواهند از بغض معاویه شرکت کنند و برخی از دوستان هم می خواهند اگاهانه! شرکت کنند.(اون دوستانی هم که میخواهند هزینه را زیاد کنند را هم جزو دوستان دسته دوم قرار دادم).
۱- دوستانی که نمیخوان شرکت کنند، استدلالشون تا حدی درست است و این که تاریخ و گذشته را به عنوان توجیه عملشون میارن نشون میده که از تاریخ می خواهند درس گیرند و این جای بسی شادمانی دارد
۲- دوستانی که از بقض معاویه می خواهند شرکت کنند، استدلالشون استدلال «دشمن دشمن من هستش» که بجز یه مشکل استدلال خوبی هست. و اون مشکل این است که این استدلال وقتی صادق است که دشمن دشمن من واقعا دشمن دشمن باشد و صلحی مخفی بینشان ایجاد نشده باشد.
۳- دوستانی که آگاهانه(اینجا یه پرانتز بزارین بعدا بهش مراجعه میکنم!)شرکت میکنند. خوب کاری میکند و به حداقل ظاهر مدنیتی که صد و خرده ای سال پیش شروع شده عمل میکنند و سعی میکنند این حداقل ظاهر را به نسلهای بعدی برسانند تا شاید اون نسل کاری بتواند بکند و این خود جای تقدیر دارد. چرا که این افراد نیز به تاریخ نگاه میکنند و می دانند که تغییر نیازمند پرداخت هزینه است و این هزینه امروز شرکت در نمایش(به گفته دوستان دسته اول) می تواند باشد و یا خونی است که باید داد(که کمی(حدود ۰٫۱%) این خون را سال ۸۸ داده شد!)
۴- در بند اول منظورم از تاریخ، تاریخ حدودا ۱۰۰ سال اخیر ایران است و دربند سوم منظورم از تاریخ تاریخ کلی جهان است، برای بند اول هنوز مرجع کامل و جامع و مورد اعتمادی وجود ندارد و هنوز برای مطلع شدن از تمامی جوانب آن باید منتظر ماند(چرا که هنوز بسیاری از اسناد آن دوران جزو اسناد طبقه بندی شده است(ارجاع به انتشار اسناد طبقه بندی شده انگلستان در مورد دوران مشروطه ایران که هنوز بسیار ازآنها منتشر نشده است!)) اما برای تاریخ جهان می توان کتابهای معتبر زیادی پیدا کرد که پیشنهاد میکنند به سایر دوستان که رنسانس ویلدورانت و جلد ۷ این مجموعه کتاب را یک بار مطالعه کنند.(البته کافی نیست اما مفید است!)
۵- در بالا یک پرانتز باز کردم در مورد آگاهانه: اگاهانه لغت مناسبی برای این موضعیت نیست اما استفاده کردم که دو گروه از دوستان را در این موقعیت قرار دهم. دسته اول دوستانی که میدانند چرا به X رای میدهند و چرا بقیه مناسب نیستند(منطقی) و دسته دوم *عوام* افرادی که به دلایل احساسی و یا دنباله روی از دیگر افراد به X رای میدهند. متاسفانه در این دوران انتخابات بجز ۳ نفر که در دنیای مجازی نبودند(مستنداتش سوالی که در پلاس، فیس بوک، گودر، توئیتر کردم و هیچ کس جوابی نداد) اکثر دوستان در دسته ۳-۲ قرار میگرند که این برای افرادی که دایه دار روشن فکری هستند می تواند زیاد خوب و مناسب نباشد.
۶- ارزش ها، پایه واساس بینش وکنش انسان را تشکیل می‌دهند و در انتخاب، گزینش و انجام کنش نقش دارند و تعیین کننده رفتار و کنش اجتماعی هستند. اهمیت ارزش ها به یک میزان نبوده و بر اساس سلسله مراتب اهمیت آن ها در مجموعه ای جای دارند که « نظام ارزشی » نامیده می‌شود . نظام ارزشی، سازمان پایداری از عقاید است که ارزش ها به شیوه ی ترجیحی در پیوستاری بر اساس اهمیت نسبی مرتب شده و قرار می گیرند.
ساختارهای سیاسی و اقتصادی اجتماعی جامعه به عنوان متغیرهای بسیار مهم در شکل گیری اولویت‌ها ارزشی هموار مطرح بود. این که توسعه و دمکراتیک شدن به عنوان دو عنصر مهم که تأثیر مستقیمی بر اولویت ارزشی می‌گذارند و اولویت‌های ارزشی بسته به مرحله رشد و توسعه ، جوامع با هم متفاوت بود تحقیقات پیشین این مسئله را به روشنی نشان می‌دهند [اینگلهارت، ۱۹۹۰ ۱۹۹۷ ؛ اینکلس و اسمیت، ۱۹۷۴ ؛ تراندیز، ۱۹۹۸] به عبارتی در جامعه توسعه یافته گرایش افراد به ارزش‌های مانند محافظه کاری و ارتقای خود کاهش می‌یابد و در عوض گرایش به ارزش‌های آمادگی برای تغییر و توجه به خود متعالی افزایش می‌یابد. شوارتز و گالیت در تحقیقات خود نشان دادند که اهمیت ارزش محافظه کاری(هم‌نوایی) در جوامع با توسعه پایین افزایش می‌یابد و اهمیت ارتقای خود (لذت گرایی) در این جوامع پایین است و در عوض در جوامع با توسعه و پیشرفت بالا ارزش ارتقای خود (لذت گرایی) از اهمیت بیشتری برخوردار بود و ارزش محافظه کاری (هم‌نوایی ) از اولویت پایین‌تر برخوردار بوده است . [Schwartz and Bardi, 2001; Schwarz and others, 2001]
ارزشهای شما چیست و ارزشهای جامعه چیست؟؟
۷- هر تصمیمی که فردی میگیرد عواقبی دارد و اگر فرد عاقل باشد باید عواقب تصمیم خود را بپذیرد. این قاعده بدون توجه به عواقب هر تصمیمی صادق است. پس خود دانید و خود عمل کنید و به عواقب تصمیمتان سر تسیلم فرود آرید حتی اگر نمیدانید و یا نمی توانید...
۸- حافظه تاریخی ،به یادآوری حوادث ناخوش ایند نیست...
پ.ن: دوستانی که رای نمیدهند یه استدلال دیگر دارند که خلاصه اش میشود نقل قولی از فیلم دارو دسته نیویورکیا.«نتیجه انتخابات را رای دهنده گان مشخص نمیکنند ....... شمارش کنندگان مشخص میکنن !‬» که شاید در بند های فوق بتوانند پیدا کنند پاسخ خود را...
  • باد سرکش
۱-بزرگان ادب گویند بین خیال و تخیل فرقی عمده وجود دارد، یکی از کودکانگی ناشی می شود و همانجا می ماند و دیگری از صنایع کمک میگیرد و می بالد.
۲- نظریه پردازان امر مدیریت مدیریت را از management، ترجمه می کنند و هنگامی که به administrator می رسند آن را جزو کوچکی از هشت قسمت آن می دانند.
۳- یک رییس جمهور حداکثر قدرتی که می تواند طبق قانون به دست آورد اختیارات یک administrator است نه اختیارات یک management.
۴- یک مدیر برای اینکه واقعا قدرت تصمیم گیری استراتژیک داشته باشد باید بتواند موانع را در مسیر چشم اندازش قبل از بقیه ببیند. دیدن و ارایه دن راهکار بعد از نمایان شدن مشکل دیگر کاری ندارد و راحت است چرا که از فرمولهایی مشخص( مانند فرمولهای وابسته به swot) استفاده می شود.
۵- این روزها خیلی مطلب خوندم و سعی کردم تقریبا بی طرفانه به نظاره کنم، اما متاسفانه هیچ یک از این ۸نفر(که الان شدن ۶ نفر و این امر کاملا قابل پیش بینی بود و به احتمال زیاد به ۴ الی ۵ نفر می رسند) نمی توانند و قدرت administrator شدن را نیز حتی ندارند.
۶- واقع بینانه اگر نگاه کنیم در اساس فرقی بین آنانی که شرکت می میکنند و انانی که شرکت نمی کنند نیست، چرا که ۹۵% دسته اول نمی دانند که دارند چرا به کاندیدای مورد نظرشان رای می دهند و چرا به دیگر کاندیداها رای نمی دهند. و نیز تقریبا نصف همین میزان از دسته دوم به امید یک موضوع مرده شرکت نمی کنند و نصف دیگر چشم امیدشان به افرادی است کهاز بیرون گود دستور لنگ کردن می دهند.
۷- روزی بزرگی جایی گفت« دموکراسی فریب توده مردم است »و من جایی نوشتم« حکومت دینی با مدنیت از بین نمی رود » و قبلتر از آن نوشته بودم، « دوست دارم در تخیلم خیال کنم حداقل قدرت انتخابی دارم و به آن عمل کنم »
۸- نمی دونم چند نفر کتاب خون اینجاست، اما برای اینکه چشمتون باز بشه این سه تا کتاب رو بخونین و اون فیلم رو ببینید، البته....
۸-۱- سرهیدرا( اثر فوآنتس)
۸-۲- بیداری،( ادامه کتاب کوری هستش)
۸-۳- برج( جلدی آبی رنگ داره)
۸-۴- فیلم پیروزی اراده( مال دوران هیتلر هستش)
  • باد سرکش
فرزندم، زمانی
ما اخلالگر بودیم.
ما شورشی بودیم .
ما هیچ بودیم ما نگاه بودیم.
ما خس بودیم و خاشاک شدیم
پ.ن: اعتراف میکنم که یکی دیگه این را نوشته است...
  • باد سرکش
۱- پیرمردی آمد توی صف ایستاد، زمانی این پیرمرد مسئول بود، الان هم یه مسئولنیت تشریفاتی داره. زمانی به زور با حذف و بیرون کردن چند نفر فرستادنش توی دار و دسته خمیرگیر اما اینقدر بد بود که خودش روش نشد و اومد رفت کنار شاطر به عنوان ناظر به شاطر، اما کم کم نظر شاطر ازش دور شد.
۲- روزی سه نفر با هم اعتلاف کردند و قرار شد یکیشون بره توی صف، اما سه نفری بلند شدند رفتند توی صف تا که نفری یه نون بگیرند و برگردند.
۳- طرف زندانی بود، مرخصی گرفت اومد توی صف تا که مثلا نشون بده که میشه هر کسی بیاد توی صف.
۴- یکی رو اوردن توی صف، هیچ کس هم جرات نمیکنه از صف بندازتش بیرون ، چرا که اونی که اوردتش توی صف زمانی نظرش به نظر شاطر نزدیک بوده ولی الان داره برای خودش پشت دخل هر کاری بخواد میکنه.
۵- یکی رو گفتن بیا برو توی صف، عقل به خرج داد نیومد توی صف.
۶- داداش اونی که پشت دخل بود اومد توی صف شروع کرد به داداشش فحش دادن، تا که دل شاطر رو به رحم بیاره و بزارن توی صف بمونه.
۷- دو تن نیز دفعه قبل احساس خطر کردند و آمدند اما نگذاشتند این بار در صف حضور پیدا کنند...
۸- یکی هم ازش پرسیدند از مسئول دخل اجازه گرفتی اومدی توی صف، برگشته جواب داده، من از خدام اجازه گرفتم!(لطفا پیدا کنید خدای ایشان را)
» شاید ادامه داشته باشد«
  • باد سرکش