باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب
[caption id="attachment_33844" align="aligncenter" width="211"]پوستر فیلم دربند پوستر فیلم دربند[/caption]
این فیلم را دوبار دیدم، یک بار در سانسهای اول سینما آزادی(که بهای بلیط نصف قیمت است!) و یک بار به همراه یک دوست.
این فیلم به نظر واقعیتی عیان از جامعه را نشان میداد. موضوعی اجتماعی که شاید اگر برخی محدودیت های سینمای ایران وجود نداشت می توانست بهتر و عیان تر نشانش داد.
البته این فیلم در کنار نشان دادن این موضوع اجتماعی سعی درارائه یک سری پیام دارد که گاهیاین پیام ها بیشتر نقش شعار دارند.
شعارهایی مانند اعتماد خانواده به دختری که میتواند در یک جامعه جدید گلیم خود را از آب بکشد و خود برای خود جا برای ماندن پیدا کند. یا خانه های مجردی که چه مسایلی دارند و یا نگاه جامعه به دختری شهرستانی که می خواهد خود درآمدی در این شهر داشته باشد و شعارهایی از این دست...
البته برخی پیام ها در این فیلم نشان از نگاه تیز بین نویسنده و کارگردان به موضوع داشت، که این پیامها را فقط به صورت گذرا بیان شدند...
پیامهایی همچون هشدار دوست نازنین به نازنین بایت دیده شدن صحبت با یک مرد در کوچه خوابگاه، یا عدم توجه به مشکلات توسط مسئولین دانشگاه و خوابگاه و نبود امکانات برای یک دانشجو در شهری دیگر و یا رفتارها و نگاه های آن پسر نوجوان در خانه ای که نازنین برای تدریس رفته بود و پیامهایی از این دست...
به نظر من این فیلم بیشتر برای قشر شهری(مخصوصا شهری های کلان شهر) ساخته شده چرا که با اینکه این موارد نشان داده در فیلم واقعیتهای این شهر(و یا کلان شهرهای) این کشور است اما تمام واقعیت نیست و یک دید منفی در خانواده هایی که بطور سنتی مخالف درس خواندن دختر در دانشگاه هستند ایجاد کرده و این دید را تقویت میکند و این تقویت به نوعی میتواند سنگی دیگر در سر راه دخترانی باشد که خواهان تحصیل در دانشگاهها و طی کردن مراحل موفقیت هستند.(دخترانی که در خود فیلم نیز هستند)
  • باد سرکش
تا وقتی در جنگ هستی میگویند که وقت صلح اوضاعت بهتر میشود، آنوقت این امید را مثل آبنبات می می‌مکی، در خالی که ربطی به آب نبات ندارد و مزه کثافت میدهد.
اول ها جراتش را نداری، حرفش را بزتی مبادا حال دیگران بهم بخورد، هر چه باشد آخر تو هم آدم خوبی هستی و بعد روزی می آید که جلوی همه کاسه کوزه ه را می شکنی و دگیر دلت از هرچه هست بالا می آید، ولی فقط همه میگویند آدم بی تربیتی هستی. فقط همین.
سفر به انتهای شب، سلین
  • باد سرکش
در این کشور مشورت کردن کار بسیار بیهوده و عبثی می باشد، چون دو حالت بیشتر اتفاق نمی افتد:
یا طرف مشورت در عین دانایی به اشتباه بودن راهی که در پیش گرفته ای همچنان به تایید تو اقدام میکند که این امر می تواند به دلیل عدم تمایل به، به اشتراک گذاری علم در اختیار خود(مانند برخی از اساتید دانشگاهی) و یا میل به تایید کورکورانه و... است
یا طرف آنچه را که دارد به عنوان بهترین وسیله و راه معرفی میکند و بقیه وسایل معیوب و دارای عیبهای غیر قابل اغماض است، مثلا لب تاپ فروش از تبلت بد میگوید و چشم پزشک از لیزیک و یا کسی که یکی از محصولات را اپل دارد از سامسونگ و ...
گاهی حالت سومی هم اتفاق می افتد که طرف مورد مشورت گرفته در عین عدم دانایی در مورد آن موضوع خود را عالم آن مطلب دانسته و شروع به براز نظر راجع به آن موضوع کرده و این ابراز نظرش بیشتر موجب گمراهی مشورت گیرنده می شود.
با شرایط بالا در حدود ۹۵% مواقع مشورت گیرنده از خیر مشورت کردن میگذرد و سعی میکند با روش سعی و خطا راه خود را پیدا کند.
و این همان روشی است که در سطح کلان کشور اجرا می شود. انجام کارها بدون وجود سازمانی که در مورد آن مشورت و راهکار درست ارائه دهد.
در انتها لازم به ذکر است که در مورد موارد شخصی و احساسی نیز هیچ گاه مشورت نکنید؛ چرا که فردی که مورد مشورت قرار گرفته به خود این اجازه را میدهد که خود را وارد موضوع کند و کنکشاش کند و خود را مختار در هر گونه دخالتی در زندگی شما میگیرد.
پس ای کسانی که با فرهنگ جامعه ایرانی مواجه هستید، بدانید و آگاه باشید که مشورت نکردن ممکن است راه شما را در رسیدن به موفقیت دور نماید ولی مشورت کردن در همچین فرهنگی احتمال موفقیت شما را بسیار کاهش میدهد.
  • باد سرکش
کاش کمی از تاریخ یاد بگیریم.
قوانین تصویب و تایید می شوند اما اجرا شدنش مهم است
طرح ازدواج با فرزندخوانده به هزاران بهانه تصویب شد. برای فهمیدن اثرات سوءی که روی جامعه دارد هزاران هزران مقاله و مطلب نوشته شده.
صدها کمپین اینترنتی برای مقابله با آن ایجاد شده اما به نظر من این راه مقابله با این قانون نیست.
قوانین را می توان خم کرد با کمک دیگر قوانین،  به جای تلاش برای از بین بردن قانون می توان همین قوانین را تبدیل به کابوسی برای آنانی که می خواهند از آن استفاده کرد تبدیل کرد.
از ایجاد بروکراسی‌ای وحشتناک گرفته تا شرطهای زمانی چند بازه ای برای رسیدن به رای مثبت سازمان بهزیستی و تستهای مختلف و آزمونهای سخت که باید هر بازه زمانی در این پروسه تکرارشوند  و متعقبا پروسه های تکرار شونده و مکرر دادگاه تا رای به چنین حکمی داده شود.
به جای مخالفت با جهت حذف مراحل اجرایی آن را آنقدر پیچیده کنید تا خودبخود کسی به سراغ آن نرود.
اینگونه مخالفت مدنی صورت میگیرد نه با شعار دادن و کمپین ایجاد کردن که صدایش به گوش هیچ کس نمیرسد.
  • باد سرکش
فرزندم یادت باشد و بیاموز الگوهای رفتاری افراد تا حد زیادی منفک از موقعیت است و میل به تکرار در هر شرایطی دارد...
  • باد سرکش
گریه نکن خواهرم، در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت.
و باد پیغام هردرختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید:
»در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی؟»
سووشون، سیمین دانشور
  • باد سرکش
فرزندم به یاد داشته باش اتحادی که از کوری چشم دشمن باشه، نه تنها ارزش نداره بلکه مضر هم است.
  • باد سرکش
چند روز پیش این مطلب رو نوشته بودم. الان هم دوست دارم فریاد بزنمش وقتی دوستانی اینجا هستند که اینطوری می خوان واکنش نشون بدن. دوستانی که تا چند روز قبل فریاد از گفتمان و اعتدال و غیره میزدند.
یک سیستم تقابل سیاسی یک گراف با هشت راس از نظر دارا بودن قدرت و تعداد می باشد که بازیگرند؛
(اکثریت دارای قدرت، اقلیت دارای قدرت، اکثریت بدون قدرت، اقلیت بدون قدرت)۲x
و یک راس بی طرف که به نظر من کثیف ترین راسها می باشد.
حال هنگامی که یک گروه در اقلیت هستند و یا قدرت ندارند حرف از گفتمان بزنند و شعارشان گفتمان باشد و وقتی به قدرتی رسیدند به جای گفتمان و تعادل دم از انتقام بزنند عملا نشان دهنده شعاری بودن حرفهایشان است. چون بین آنها و افراد قبلی که در قدرت بودند هیچ فرق و تفاوتی نبوده و نیست.
انقلاب ۵۷ با گروه های مختلف چپ و راست و مذهبی و ملی و غیره به وقوع پیوست و به دلایلی مذهبیون در راس سیستم قرار گرفتند. اولین واکنش چه بود؟حذف مخالفین و این حذف از بد نم کردن شروع شد تا تبعید و اعدام.
به نظر من با توجه به واکنش دوستان نسبت به فرد کفش پرت کننده، اگر همین امروز حکومت ایران عوض بشود،(فرض محال است تعویض حکومت) همین امروز این افرادی که دم از اعتدال و گفتمان می زنند جایگزین راس هرم بشوند نیز دقیقا همان کاری را انجام میدهند که مذهبیون در آن سالها انجام دادند، و چند سال بعد به همین جایی میرسیم که الان هستیم.
برخی دوستان ممکنه بیان و بگن، اونا چرا این کار رو کردن، ما هم میکنیم، اونا با چاپ عکس در روزنامه ها باعث شدند فلانی و فلانی الان تو زندان باشند و غیره...
درجوابشون تنها می تونم بگم، درسته باعث شدند، کردند همه این کارهایی که میگین رو اما اگر شما هم همین کار رو بکنید چه تفاوتی بین شما و انها هست؟
برخی دوستان میگن که ما که نمی تونیم بندازیم زندان این افراد رو، به همین دلمون رو خوش میکنیم.
در جواب این دوستان هم باید بگم، اگر قدرت داشته باشین بدتر هم انجام میدین، خشت اول گر نهد معمار کج تا سریا می رود دیوار کج.
دوستانی هم که می گویند ترحم بر پلنگ تیز دندان و....
در جوابشان باید بگم، که اگر قرار بر قانون جنگل باشد، فرقی بین کفتار و کرکس و گرگ . شغال برای من نمیکند. وقتی قراره همون کارها انجام شود، وقتی قراره دانشجوی معترض سربه نیست شود، خوب چه گرگ اون بالا باشه چه کفتار و چه کرکس.
--------------
این حرفها شوآف روشنفکری نیست، (اگر هم دوست دارین اینطوری تصور کنید خیلی هم خوبه من گرفتار این شوآف هستم!) مخالف اعتراض هم نیستم، ولی این گونه اعتراض ها، این گونه عملکرد ها، از جنس عملکرد همان روزنامه نگار نابینای اولین مصاحبه روحانی است، این گونه عملکرد ها از جنس عملکرد دوستان عرزشی و بسیجی باتوم به دست است.
اینجا نه جنگی است و نه جنگلی، هر اتفاقی افتد در چهارچوب قانون(همین قانونی که خیلی هم مشکل داره) باید بیوفته.
وقتی همچین واکنشهای احساسی و فراتر از قانون رو می بینم نمی تونم بفهمم که چرا به نوشته های کیهان و صحبت های خاتمی و جنتی خورده میگیرید، اونا هم همینطور هستند، فقط کمی قدرتمند تر از این دوستان.
و ختم کلامم اینکه حرکت های رادیکالی چیزی بجز بدبختی به بار نمی آورد.حال این رادیکالیزم،  وابسته به حکومت باشد، یا اینکه مخالف حکومت.
  • باد سرکش
یکی از اصولی که باید هنگام دروغ گفتن رعایت کنید این است که ابتدا ببینید هنگام راست گویی چه اتفاقی می افتد
به عنوان مثال هنگامی که درحال تعریف یک اتفاق هستید، اگر زمان نزدیک آن اتفاق باشد. از جملات کوتاه، تکراری و با دایره افعال کم و بعضا بیان جزئیات بیهوده استفاده میکنید و هرچقدر از آن اتفاق دورتر میشوید جملاتی کلی تر و و با جزئیات مبهم استفاده میکنید.
یا اگر بیان ماجرا به صورت مکتوب است، (مثلا در جوامع اجتماعی مجازی) علایم نگارشی به درستی رعایت نمی شوند و جملات بیشتر حالت عمودی به خود میگیرند تا افقی.
و یا اگر بیان ماجرا به صورت شفاهی می باشد. ژست های احساسی هنگام بیان جملات منطبق بر کلمات است نه جدا و این حالات اکثرا روی تمام اعضای چهره تاثیر میگذارد و نه یک بخش اختیاری (مانند حالات دهانی) در چهره و همچینین توجه کنید که در هنگام بیان معمولا بدن حالت تدافعی ندارد.
  • باد سرکش
می ترسم از روزی که فراموش کنیم خشونت چه کرد...
می ترسم از روزی که اکثریت قدرت گیرد و اقلیت را باقدرت بنوازد
همانگونه که اقلیت قدرتمند نواخت...
قدرت خطرناکه حسن یادت باشه...
  • باد سرکش