باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب

1- سالیان دور روزگاری در جماعتی بودند که «پ ن پ» را ساختند و گسترش دادند و بعد از آن برخی دیگر شروع به گسترش آن کردند و به جماعت اول برخورد و حمله ای را طرح ریزی کردند به اسم غزه پ ن پ در دو مرحله و شروع به فحاشی به هرکسی که در فیس بوک از «پ ن پ» استفاده می کرد کردند.
2- اتفاقی می افتد و یه سری افراد با حمله به پیچ اینستاگرام فرد یا افراد شروع به فحاشی و توهین می کنند، انگار که که با فحاشی معنا پیدا می کنند و دیده می شوند و غیره و البته این تفکر بیراه نیست وقتی که در مجموعه اصلی ترین اینفلوئنسر های ما مستی از کرمانشاهان و توهین کننده ای به فلان موضوع و غیره باشند.

3- برخی از اون جماعت شماره یک شروع میکنند به نقد توهین های صورت گرفته و نفهمیدند که هرکه باد بکارد طوفان درو خواهد کرد.

  • باد سرکش

چندیست روحانیون در رادیو و تلویزیون شروع به بیان احادیثی به مضمون سفر کربلا همه گناه های قبل و بعد و الان را پاک می کند کرده اند.
و اتفاقا این بیان احادیث از وقتی که پیاده روی اربعین به صورت یکپارچه و با تبلیغات فراوان راه افتاده است، زیادتر شده اند. بطوری که هزینه های گزاف دولتی و عمومی در این امر موجب ایجاد انتقاد های زیادی می گردد بخشی از این انتقادات درست است و بخشی دیگر نادرست.(استفاده از منابع عمومی برای این کار بخش نادرست آن است.)
هربار که این احادیث و یا احادیثی از این سبک را می شنوم داستان فروش بهشت در دوران رنسانس توسط کلیسا برایم تداعی می‌گردد.
باقی برداشت ها با خودتان.
پ.ن: از اتاق فرمان اشاره می کنند موضوع پیاده روی اربعین در دوران صدام نیز بوده و بیشتر بین اعراب و عراقی ‌ها رواج داشته است.

  • باد سرکش

1، دوران ساسانی کشور ۲۰ سال درحال جنگ با روم بود، و مردم هرچی درمیاورند برای جنگ حکومت می دادند و فرزندانشان را هم می دادند این شد که در مقابل حمله اعراب مقاومت نکردند.
2، در دوران قاجار هم مردم از حدود ۲۰ سال جنگ فرسایشی با روسیه خسته شده بودند که منجر به دو معاهده شد.
3، در دوران کنونی نیز مردم چه درآمد داشته باشند و چه نداشته باشند دولت از مردم مالیات می‌گیرد (از سال ۹۱ تا ۹۵ میزان وصول مالیات دو برابر شده است) و از اون طرف هم جهت جنگ‌های برون مرزی هم جهت با نظرات کشور هم جوانان مردم تهییج می‌کند.

امان از زمانی که مردم خسته شوند...

  • باد سرکش

ترامپ دیشب سخنرانی کرد.، با موضوع و حرف‌هایی که زده کار چندانی ندارم. اما در جایی از سخنانش از خلیج عربی به جای خلیج فارس استفاده کرد. سه نوع تحلیل برای این عمل ترامپ و مشاورانش می توان در نظر گرفت:

۱- نا آگاهانه تحت تاثیر کشورهای عربی این عمل را انجام داده است.

۲- آگاهانه برای هدایت توجه ها به این موضوع و کاهش توجه از اصل موضوع این عمل را انجام داده است.

۳- با علم به اینکه ایرانیان روی این موضوع حساس هستند این کار را کرده است و با این کار عملا در راه وحدت ایرانیان در مقابل عملکرد خود کوشیده است.

پی نوشت: با توجه به سابقه تجاری ترامپ، به نظر من له ترتیب احتمال موارد فوق ۱%، ۳۹% و ۶۰% می باشد.

  • باد سرکش

چندیست که در کشور ما ظاهر ها جای باطن ها را گرفته و عملا در دهه محرم بیشتر از اینکه مردم به دعا مشغول باشند به فحش و نفرین مشغولند.

اوضاع ایران و تهران به طور خاص کاملا مشابه شهر حلب است که مولانا در دفتر ششمش توصیف میکند، بدون مقدمه شما را دعوت می کنم به مطالعه این بخش از اشعار مولانا جلال الدین محمد بلخ

روز عاشورا همه اهل حلب

باب انطاکیه اندر تا به شب

گرد آید مرد و زن جمعی عظیم

ماتم آن خاندان دارد مقیم

ناله و نوحه کنند اندر بکا

شیعه عاشورا برای کربلا

بشمرند آن ظلمها و امتحان

کز یزید و شمر دید آن خاندان

نعره‌هاشان می‌رود در ویل و وشت

پر همی‌گردد همه صحرا و دشت

یک غریبی شاعری از ره رسید

روز عاشورا و آن افغان شنید

شهر را بگذاشت و آن سوی رای کرد

قصد جست و جوی آن هیهای کرد

پرس پرسان می‌شد اندر افتقاد

چیست این غم بر که این ماتم فتاد

این رئیس زفت باشد که بمرد

این چنین مجمع نباشد کار خرد

نام او و القاب او شرحم دهید

که غریبم من شما اهل دهید

چیست نام و پیشه و اوصاف او

تا بگویم مرثیه ز الطاف او

مرثیه سازم که مرد شاعرم

تا ازینجا برگ و لالنگی برم

آن یکی گفتش که هی دیوانه‌ای

تو نه‌ای شیعه عدو خانه‌ای

روز عاشورا نمی‌دانی که هست

ماتم جانی که از قرنی بهست

پیش مؤمن کی بود این غصه خوار

قدر عشق گوش عشق گوشوار

پیش مؤمن ماتم آن پاک‌روح

شهره‌تر باشد ز صد طوفان نوح

گفت آری لیک کو دور یزید

کی بدست این غم چه دیر اینجا رسید

چشم کوران آن خسارت را بدید

گوش کران آن حکایت را شنید

خفته بودستید تا اکنون شما

که کنون جامه دریدیت از عزا

پس عزا بر خود کنید ای خفتگان

زانک بد مرگیست این خواب گران

روح سلطانی ز زندانی بجست

جامه چه درانیم و چون خاییم دست

چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند

وقت شادی شد چو بشکستند بند

سوی شادروان دولت تاختند

کنده و زنجیر را انداختند

روز ملکست و گش و شاهنشهی

گر تو یک ذره ازیشان آگهی

ور نه‌ای آگه برو بر خود گری

زانک در انکار نقل و محشری

بر دل و دین خرابت نوحه کن

که نمی‌بیند جز این خاک کهن

ور همی‌بیند چرا نبود دلیر

پشتدار و جانسپار و چشم‌سیر

در رخت کو از می دین فرخی

گر بدیدی بحر کو کف سخی

آنک جو دید آب را نکند دریغ

خاصه آن کو دید آن دریا و میغ

  • باد سرکش

اول: دیروز در اخبار آمده بود که نزدیک خانه پدر شهید حججی، شهید مدافع حرم و حجاب بمب گذاری شده بود.

در دنیای واقعی بمب گذاری به چهار دلیل مشخص با توجه به هدف بمب گذار اتفاق می افتد.

  1. جهت ترور شخصیت های سیاسی
  2. جهت ترور شخصیت های اقتصادی یا علمی
  3. جهت ایجاد رعب و وحشت
  4. جهت تسویه حساب شخصی

پدر شهید حججی تا جایی که اطلاع دارم شخصیت سیاسی، اقتصادی یا علمی نیست. و با اغماض فراروان می توان ایشان را به عنوان یک شخصیت فرهنگی با توجه به فرزند شهیدش در نظر گرفت. با توجه به اخبار منتشره که بر موضوع پدر شهید حججی و نزدیک بودن به محل زندگی ایشان به محل بمب گذاری است، موضوع ایجاد رعب و وحشت که بی هدف است منتفی است و فقط می ماند تسویه حساب شخصی که باید پرسید چرا تسویه حساب به وسیله بمب دست ساز ساعتی باید با ایشان صورت گیرد.

فرض دیگر جنجال رسانه ای موجود است که راجع به آن حرفی نزنم، بهتر است.

دوم: در اخبار آمده است همسر شهید حججی رفت تا حجاب نرود، به این منظور چند سوال ذهن مرا آشفته است که اگر دوستانی بتوانند، پاسخ دهند و من را از گمراهی برهانند.

  1. با توجه به عملکرد داعش در مناطق تحت تسلطش می توان به این نتیجه رسید که تفکر داعش روسری نیست بلکه چادر و پوشیه و غیره است،
  2. فرضیه ای داریم که شهید حججی به عنوان مدافع حرم شهید شدند که داعش نزدیک مرزهای ایران نشود و غیره
  3. شهید حججی توسط داعش به شهادت رسیده اند،

از این سه عبارت می توان نتیجه گرفت که شهید حججی جهت حفظ کشور شهید شده اند.
با توجه به این موضوع وقتی که عبارت همسر ایشان را که به گفته شما با هدف ایشان آشنا تر بوده تا بقیه می گذاریم تناقضی آشکار میشود که حل آن از عهده من خارج است، یا شهید حججی توسط داعش به شهادت نرسیده است، یا شهید مدافعان حرم برای موضوع دیگری بجز موضوعی که بیان می شود وارد نبرد شده اند یا...

  • باد سرکش

صحبت بازی این دو بازیکن ( احسان حاج صفی و مسعود شجاعی) در مقابل اسرائیل دو موضوع در هم پیچیده است. که قبل از آن بهتر است فلسفه بازی نکردن ورزشکارانمان در مقابل اسرائیل را بیان کنم.
اصلی ترین دلیلی که می گویند که ورزشکاران ایرانی به صورت خود جوش و خود خواسته در مقابل ورزشکاران اسرائیلی بازی نکنند به اوایل انقلاب برگشته که این امر به عدم به رسمیت شناختن اسرائیل بر میگشت. اما با گذشت سالها و حتی پس از اینکه حماس مرزهای سال 1967 را با اسرائیل به رسمیت شناخت ولو اینکه هنوز با مسئله قدس مشکل وجود داشته باشد و حداقل از نظر سیاسی و اجتماعی شاید برای آسایش مردمش اسرائیل را به صورت حداقلی به رسمیت شناخت، انجام یکسری واکنش ها (مانند عدم بازی کردن در مقابل اسرائیل) نه تنها معنی اولیه خود را از دست داده بلکه ضرب المثل دایه مهربان تر از مادر را به ذهن متبادر میکند.
ضمنا نباید فراموش کرد که این عدم بازی کردن تا الان یک حرکت خودجوش و مردمی بوده و نه یک حرکت سیاسی! حداقل در ظاهر امر)
حال به خود اصل داستان بر میگردیم.
دو بازیکن معروف فوتبال ایران، مطابق تعهدی که به باشگاه طرف قراردادشان داشته اند اقدام به بازی در مقابل تیمی از کشور اسرائیل در بازی برگشت که در کشور یونان برگذار می شود، می کنند. همچنین لازم به ذکر است که این دو بازیکن اقدام به بازی در مقابل این تیم در بازی رفت در کشور اسرائیل نکرده اند.
قسمت های اصلی داستان از نظر نگارنده به صورت ذیل می باشد.
1- دو بازیکن ایرانی که نسبت به باشگاه خود تعهد دارند.
2- بازی کردن در مقابل تیم اسرائیلی.

همانطور که در اول متن نیز اشاره گردید، در اینجا دو موضوع مطرح است، اول تعهد مکتوب و دوم اقدامی خود جوش(و یا غیر خودجوش) سیاسی که نسبت به آن تعهدی وجود ندارد.
در اسلام خلف وعده و تعهد از بدترین اعمال است بطور که در برخی از روایات خلف وعده از گناهانی است که به کبیره بودنش تصریح شده، وفا نکردن به عهد و پیمان است چنانچه در صحیحه حضرت عبدالعظیم ذکر شد و حضرت امام صادق(ع) بر کبیره بودنش به آیه‌ 25 از سوره‌ رعد استشهاد می‌فرماید و خداوند در چندین جای قرآن به این موضوع اشاره می کند به عنوان مثال در سوره مائده، آیه 1 می‌فرماید: «ای کسانی که گرویده‌اید به تمام عقدهای خود وفا کنید.» که از آن جمله پیمان با خدایا بندگان خداست و درباره‌ی اهل صدق و تقوا در سوره بقره، آیه 177می‌فرماید «آنان که به پیمانشان چون پیمان بستند، وفا کنندگانند».
ممکن است برخی اشاره کنند که این آیات به پیمان بین انسان و خدای اشاره دارد. اما از از عموم آیات و اخبار بسیار وجوب وفاء به عمل به تعهد بین دو انسان از عهد و حرمت شکستن آن است مانند آیه شریفه 34 سوره اسراء«به پیمان وفا کنید جز این نیست که پیمان پرسیده شده است.»و همچنین سوره بقره، آیه 177 که می فرماید «و اهل صدق و تقوی آنهایی هستند که به پیمان‌های خود زمانی که می‌بندند وفا کننده‌اند»و از صفات رستگاران از دوزخ و داخل شوندگان به بهشت آن است که «امانت‌ها و پیمان‌های خود را رعایت می‌کنند و به آن وفا می‌نمایند.»[سوره مؤمنون، آیه 8]
و در روایتی که از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ گذشت فرمود: وعده دادن مؤمن به برادر دینی خود نذر لازم است و اگر خلف وعده کرد کفاره ندارد (در بعضی موارد به واسطه‌ی بزرگی گناه کفاره ندارد مانند قسم دروغ چنانچه ذکرش گذشت) تا آخر روایت که معلوم می‌شود وفای به پیمان مردم هم واجب است.
و همچنین پیغمبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در حدیث دوم صفحه 270 جلد دوم اصول کافی می‌فرماید کسی که به خدا و روز جزا ایمان آورده وقتی وعده‌ای می‌دهد باید وفا کند. پس وفای به عهد از لوازم ایمان به خدا و روز جزا است.

همانطور که مشاهده می گردد این دو بازیکن از نظر شرعی اجازه و اختیار خلف وعده و عدم انجام تعهدشان را نسبت به باشگاه طرف قراردادشان نداشتند تا بخواهند به صورت خودجوش و خودخواسته دست به یک عمل نمادین در راستای به رسمیت نشناختن یک کشور ثالث انجام دهند.

لازم به ذکر است که از دیدگاه های بسیاری می شود این موضوع را بررسی کرد و نظر داد و تاکید این متن برروی دیدگاه شرعی این حرکت می باشد. و به دنبال این امر بود که آیا این حرکت شرعی می باشد یا خیر...

پ.ن: به نظر شخصی من انجام این عمل نمادین نه تنها با اهمیت جلوه دادن کشور اسرائیل بوده بلکه در ساده ترین حالت آن مطرح کردن و کمک به موفقیت های این کشور می باشد. یادمان نرود تاثیرات صحبت های مثلا انقلابی رئیس جمهور قبلی(دکتر احمدی نژاد) چه کمک هایی به اسرائیل انجام داد. این حرکت ها دقیقا مصداق بارز بدترین دفاع برای مردم مظلوم فلسطین می باشد.

  • باد سرکش

1- واضع است که سیاست مداران یک حکومت که می بایست عرف دیپلماتیک و عرف سیاسی را رعایت کنند و حتی کار به جایی می رسد که برای برخی از سیاست مداران لغت به لغت کلماتی که به کار می برند با اهمیت است و می تواند جریان سیاسی و اجتماعی یک حکومت را تغییر دهد و یا جلوی مشکلات بسیاری را در جوامع بین الملل بگیرد و یا حتی ایجاد کند.

سالهای سال در کشور ایران عرف دیپلماتیک شوخی تلخی بود که سیاست مداران ایران با مردم ایران و سیاست مداران کشور های دیگر داشتند و با حضور ظریف در ردای وزارت امور خارجه کم و بیش این عرف دیپلماتیک جایگاه خودش را به دست آورد و کم و بیش مردم تاثیرات رعایت این عرف و اصول را مشاهده کردند.
البته لازم به ذکر است که گاه گاهی در کشورهای دیگر افرادی به مسند قدرت می رسند که دانشی از این عرف نداشته و عرف بر هم زن می باشند. اما حمله های رسانه ها و مردم و احزاب و قدرت حتی برکناری آنان از قدرت فشار لازم را وارد می کند که آنان نیز به عرف دیپلماتیک پایبند شوند.

2- شاید از سال ۲۰۱۲ که سلفی گرفتن توسط بازیگران هالیوود آغاز شد، هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد که تمایل مداوم مردم برای سلفی گرفتن از خودشان، به اپیدمی جهانی، تبدیل شود. کار به آنجا رسید که دیکشنری آکسفورد، لغت «سلفی» (Selfie) را به عنوان «لغت سال ۲۰۱۳» اعلام کرد؛ لغتی که استفاده از آن رشد ۱۷ هزار درصدی داشته است و روند محبوبیتش ادامه پیدا کرد تا آنجا که دسته سلفی (مونوپاد) بعد ازمعرفی‌اش توسط روزنامه تایم، به عنوان «بهترین اختراع سال ۲۰۱۴»، یکی از پرطرفدارترین هدایای کریسمس همان سال بود که این هم نشان‌دهنده رشد و محبوبیت باورنکردنی سلفی گرفتن بین مردم دنیاست.
تحقیقات نشان می‌دهند اختلال خودزشت‌انگاری (body dysmorphic disorder) در دوسوم افرادی که به‌طورافراطی سلفی می‌گیرند، دیده شده است. این افراد ممکن است ساعت‌ها وقت بگذارند تا از خودشان عکسی بگیرند تا در آن زیباتر از چیزی که واقعا هستند به نظر برسند و ضعف‌های احتمالی ظاهری‌شان هم در سلفی‌شان، کمتر مشخص باشد. عده‌ای هم هنوز از آخرین زمانی که سلفی انداخته و روی شبکه‌های اجتماعی بازخوردش را دیده‌اند، ۲۰ دقیقه نگذشته که باز دل‌شان می‌خواهد خود را با هرچیزی یهویی به همه نشان دهند! این سری افراد هم با توجه به تمرکز افراطی‌شان بر «خودجلوه‌گری» روی شبکه‌های اجتماعی و جلب محبت و توجه احتمالی که از آنها دریافت می‌کنند، درمعرض خطر ابتلا به اختلال روانی «نمایشگری» و «خودشیفتگی» هستند. متخصصان می‌گویند: اگرچه در نگاه اول این کار کاملا بی‌ضرر و عادی به نظر می‌رسد اما افزایش تمایل فرد برای به اشتراک گذاشتن مداوم عکس‌هایی از خود برای گرفتن تایید دوستان در قالب «لایک کردن» و دریافت تحسین‌های آنها می‌تواند در فرد وابستگی ایجاد کند و این وابستگی در موارد شدید به جایی می‌رسد که فرد نیاز به درمان‌های روانشناسی پیدا می‌کند. دکتر «پاملا روتلج» روانشناس، در مجله راونشناسی امروز می نویسد: "برداشت از خودبزرگ بینی یا مورد تایید واقع شدن، یک وابستگی اجتماعی است که با شبح خودشیفتگی و کمبود شدید اعتماد به خود در فرد شکل می گیرد."

3- درگیری نماینده محترم فلان شهر با پلیس راهنمائی بدلیل ممانعت از ورود به منطقه ویژه بعلت عدم ارائه کارت شناسائی یا عکس جنجالی فلان نماینده وعذرخواهی متعاقب آن و موارد دیگر کار را به جایی می رساند که آقای آشنا(مشاور فرهنگی رئیس جمهور روحانی) نقطه درستی را نشانه می گیرد.«مشکل سیاسی نیست، فرهنگی است. ای کاش با تک تک نمایندگان محترم حاضر در آن تصویر سلفی، مصاحبه ای عمیق گرفته شود.» این مشکل فرهنگی که از قضا یک بیماری نیز به شمار می رود منجر به تناقضات عجیبی در برخی از نمایندگان محترم نیز می شود. به عنوان نمونه آقای رحیمی یکی از افراد مشتاق، در تبلیغات خود از رزمنده 13 ساله تذکر دهنده به خبرنگار خانم خارجی هزینه می کند.
این مسائل را که می بینم به سخن صادق خرازی، مشاور سابق محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری می رسم که «ای کاش مجلس یک واحد اموزش پروتکل رفتار و اخلاق جمعی برای نمایندگان محترم تدارک می‌دید که وجاهت نمایندگان محترم دستمایه نقد قرار نمی‌گرفت.» البته پروتکلی که رفتار و اخلاق دیپلماتیک را به نمایندگان آموزش دهد و نه طریقه شناسایی مرغ حلال از حرام...

  • باد سرکش

- ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا در اولین سفر خارجی خود شروع به چیدمان مهره هایی نموده است که تنها با توجه به تاریخ می توان این چیدمان را متوجه شد.

- مسلمانان برای سالها به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بودند و پس از عثمانی موفق به انجام این کار نشده بودند و پس از سالها...

اولین مقصد ترامپ عربستان بود، در این سفر 50 کشور مسلمان جمع شده بودند، و علاوه بر سیاسیون این کشور ها رهبران مذهبی آنان نیز حضور داشتند.

- به مرور دوستان ترامپ از اطرافش کنار رفته و با نیروهایی تقریبا تندرو و مشابه خود ترامپ جایگذین می شوند.

- وضعیت برجام را تا یکی دو سال معلق میگذارد و بعدش بسته به واکنش اروپا اقدام می کند.

- عملا با فشار به بانک های ایران ورشکستگی بانکها را تشدید می کند و شروع بحران نقدینگی در ایران را کلید می زند.

- با جمع بندی مسائل خاورمیانه و ایجاد مکانیزم سیستمی به سمت کره و آسیای شرقی و جنوب شرق حرکت می کند.

 

  • باد سرکش

چندیست که در جوامع مجازی در هر اتفاقی و موضوعی طنزها و فکاهی های بسیاری ساخته می شود، دکتر شفیعی کدکنی در تعریف کوتاه خود از طنز و فکاهی می نویسد : « طنز عبارتست از تصویر هنری اجتماع نقیضین » و هنگامی که خوی مبارزه طلبی ایرانی به جوش می آید و این تصویرسازی هنری بر اصل موضوع پیشی گرفته و اصل مفهوم را تحت شعاع قرار داده و منجر به بیراهه رفتن اصل موضوع می شود. این مطلب در پاسخ به برخی از دوستان که منتقد طنازی جامعه در مسائل پیش رو بودند به نگارش در آمده و امید است تمامی دوستانی که از این دست آویز ادبی جهت تصویرسازی هنری انتقادی استفاده می کنند، در راه انتقاد بمانند و به بیراهه نروند و در بیان موضوعات کمیت را فدای کیفیت ننمایند.

دکتر بهزادی در علل استفاده از طنز می‌نویسد: «متأسفانه‌، در چهارده قرن گذشته‌، غالب زمام‌داران‌، آرامش روح و شادمانی خاطر خویش را در کسب تعلقات دنیوی می‌جستند و با ریختن خون بی‌گناهان و بردن عرض و آبروی دیگران بر مسند قدرت قرار می‌گرفتند و خداوند‌، دین‌، عدالت و اخلاق‌، ابزار و وسایلی می‌شدند در دست آنان‌، برای فریب دادن مردم مظلوم» و می‌افزاید: «‌این طنزها زاییده‌ی هوس‌های زشت طنزپردازان‌ و برای خوارشمردن ارزش‌های دیگران نیست، بلکه تلاش روشنفکرانه و وطن‌پرستانه‌ای است‌، به منظور‌ ایجاد انگیزه و تفکر در مردم بی‌اعتنا و کم‌فرهنگ‌، تا به‌تر ببینند و بیش‌تر بیندیشند و ناهنجاری‌های رایج در جامعه را تشخیص دهند»
در ذیل مدخل طنز ویکی پدیا بیان شده است؛ طَنز،هنری است که عدم تناسبات در عرصه‌های مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به نظر می‌رسند، نشان می‌دهد و این خود مایه خنده می‌شود. هنر طنزپردازی، کشف و بیان هنرمندانه و زیبایی‌شناختی عدم تناسب در این «متناسبات» است.طنز در لغت به معنای طعنه زدن است ولی معنای اصلی که در قبل به کار می‌رفته است به معنای تیغ جراحی می‌باشد. در ادبیات طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته می‌شود که اشتباهات یا جنبه‌های نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوه‌ای خنده دار به چالش می‌کشد.در تعریف طنز آمده‌است: «اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی، خشم و نقیضه، ضعف‌ها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد می‌کشد.» دکتر جانسون طنز را این گونه معنی می‌کند: «شعری که در آن شرارت و حماقت سانسور شده باشد.» به کار بردن کلمه طنز برای انتقادی که به صورت خنده آور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقه زیاد طولانی ندارد. هرچند که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر دیگر آثار قدیم زبان فارسی به کار رفته، ولی استعمال وسیعی به معنای satire اروپایی نداشته‌است. در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقاً این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشته‌است. سابقاً در فارسی هجو به کار می‌رفت که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبه غیر مستقیم ساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی هزل را نیز به کار برده‌اند که ضد جد است و بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد.
در نتیجه ماهیت طنز تفکر برانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیله‌ای می‌انگارد برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالت‌ها. گرچه در ظاهر می‌خنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را می‌خشکاند و انسان را به تفکر وامی‌دارد. به همین خاطر دربارهٔ طنز گفته‌اند: «طنز یعنی گریه کردن قاه قاه، طنز یعنی خنده کردن آه آه.» در نتیجه طنز را می‌توان مانند یک تیغ جراحی فرض نمود زیرا کار تیغ جراحی برش جایی به منظور بهبود آن می‌باشد. طنز در ذات خود انسان را برمی‌آشوبد، بر تردیدهایش می‌افزاید و با آشکار ساختن جهان همچون پدیده‌ای دوگانه، چندگانه یا متناقض، انسان‌ها را از یقین محروم می‌کند. جان درایدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سریع شمشیر تشبیه می‌کند، طوری که دوباره در جای خود قرار گیرد.
دو زمینه اصلی طنز در ادبیات وجود دارد، طنز و لطیفه که مکتوب است و جوک و لطیفه که به صورت شفاهی بیان می گردد.
بطور کلی ما همیشه طنز را به عنوان چیزی خوب که واقعیت را به همه می نمایاند پذیرفته ایم.این یکی از بدیهی ترین تصورات ما نسبت به طنز است.ولی محمد هادی پورابراهیم در مقاله ای با عنوان طنز به مثابه هنر یا نهادی سرکوبگر از زاویه ای متفاوت به مقوله ی طنز نگاهی داشته و طنز را منحصر به جوامع سرکوبگر و توتالیتر پنداشته که راه دیگری برای دیالوگ و گفت و گو پیدا نمی کنند و صرفاً با گفتن طنز موقعیت های دشوار را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارند و هیچ وقت در پی یافتن راه حلی برای معضل برنخواهند آمد.چنین نگرشی به طنز چنان تازه و بدیع و خلاق است که تا به حال کسی از این دید به طنز نگاهی نداشته است.
در نتیجه طنز در آن‌جا آغاز می‌شود که رعایت حقوق دیگران نشود و آزادی توام با مسوولیت مورد تعدی واقع شود. بی‌بندوباری و هرج و مرج به عنوان آزادی تبلیغ شود و نظام جامعه در مسیر طبیعی خود مورد تهدید قرار گیرد. ستم و تجاوز در شکل‌های گوناگون چهره نماید و منادیان آزادی‌، خود عاملان بدبختی فکر و اندیشه و آزادی شوند. ‌ترقی و اعتلا جای خود را به انحطاط و سقوط دهد و پویایی اندیشه و حرکت ناشی از آن‌، کم‌کم به رکود انجامد.
در حقیقت طنز اعتراضی است بر نارسایی‌ها و نابسامانی‌ها و بی‌رسمی‌ها که در ‌یک جامعه وجود دارد و گویی جامعه و مسوولان امر نمی‌خواهند ‌این اعتراض‌ها را مستقیم و بی‌پرده بشنوند. استاد زرین کوب می‌نویسد: «هر‌ یک از نابسامانی‌ها و بی‌رسمی‌ها ممکن است سببی‌باشد برای پیدایش هجو و هزل یا طنز اجتماعی. هر چند با شوخی و خنده همراه است، اما نقدی است جدی بر نارسایی‌ها و اشکال‌های اجتماعی‌، که نه سوزندگی و تخریب، بلکه قصد سازندگی و اصلاح دارد». دکتر آرین پور در نقدبودن طنز می‌نویسد: «طنزنویسی بالاترین درجه‌ی نقد ادبی ‌است، به شرط آن که رویدادها و چهره‌ها را دگرگون نکند» و در خنده‌ناک و شوخ‌طبع‌بودن آن می‌نویسد: «مبنای طنز بر شوخی و خنده است‌، اما ‌این خنده‌، خنده‌ی شادمانی و شوخی نیست، خنده‌ای است تلخ و جدی و دردناک و همراه با سرزنش و سرکوفت و کمابیش زننده و نیش‌دار که با‌ ایجاد ‌ترس و بیم‌، خطاکاران را به خطای خود متوجه می‌سازد و در مقام تشبیه می‌توان گفت که قلم طنزنویس کارد جراحی است، نه چاقوی آدم‌کشی. با همه‌ی تیزی و برندگی‌اش‌، جانکاه و موذی و کشنده نیست، بلکه آرام بخش و سلامت‌آور است. زخم‌های نهانی را می‌شکافد و عفونت را می‌زداید و بیمار را بهبود می‌بخشد» بنابراین هدف طنز «به گونه‌ی کلی‌، تنبّه و توجه‌دادن افراد ‌یا جامعه به عیب‌ها و مفاسد خود‌، تحقیر و کوبیدن رذایل اخلاقی‌، رشد فضایل اخلاقی و در ‌یک کلام تزکیه و تهذیب و اصلاح و به تکامل رساندن اجتماع است»
طنز در هر دو بخش شفاهی و مکتوب انواع مختلفی دارد که در ذیل به صورت خلاصه به آن اشاره ای می کنیم.
هزل
دهخدا در مدخل هزل در لغت نامه خود می گوید:‌«در اصطلاح اهل ادب، شعری است که در آن کسی را ذم گویند و بدو نسبت‌های ناروا دهند یا سخنی است که در آن مضامین خلاف اخلاق و ادب آید».
که در این تعریف دو مشکل اصلی وجود دارد، اولاً هزل فقط ویژگی شعر نیست بلکه در نوشته‌های منثور نیز کرات دیده می‌شود. وانگهی، بخش اول تعریف، به تعریف هجو نزدیک شده است یعنی بدگویی کردن. واژه‌هایی که از هزل برآمده، یکی هازل است به معنی کسی که سخنان شوخ و گاه تند می‌گوید، دیگری هزال است به معنی بسیار شوخی کننده و نیز هزل نیوش و هزل فروش.
دکتر شفیعی‌کد‌کنی هزل را سخنی می‌داند که در آن «هنجار گفتار» به اموری نزدیک می‌شود که ذکر آنها در «زبان جامعه» و محیط رسمی زندگی، ... جنبه تابو پیدا می‌کند. نکته گفتنی این تعریف این است که شفیعی کد‌کنی سعی کرده است با نگاهی زبان‌شناختی‌تر، تعریف از هزل ارائه دهد. در واقع می‌توان گفت که هزل دو معنای مشخص و مرتبط با یکدیگر دارد: یکی آثاری که بر مبنای شوخی‌ها و سخنان بیهوده و گزاف شکل گرفته‌اند و دیگر، نوشته‌هایی که پا به درون حریم‌های ممنوعه می‌گذارند و حرمت‌های اجتماع را به باد استهزاء می‌گیرند. حلبی از این نوع هزل به خلاعت‌ عذار یاد می‌کند. «یعنی گستاخی در گفتن و نوشتن سخنانی که معمولاً مردم... از یاد کردن یا شنیدن آنها شرم می‌برند و روی در هم می‌کشند. گرچه در خلوت از آنها خوشوقت می‌شوند و وقتشان خوش می‌شود.»
هجو
نکوبخت معنی هجو را «توصیف ناسزا و مذمت و بد‌گویی از مطلوب و محبوب کسی، برشمردن و بزرگ‌نمایی عیب‌های پیدا و پنهان کسی و نفی مکارم و تحقیر کسی.» می داند و حلبی به نقل از ابن بسام (وفات ۳۰۳ ه.ق) هجاء را به دوگونه تقسیم می‌کند:هجوی است که ظاهر آن دشنام زشت نیست ولی در بعضی بسیار سخت و رنج‌آور است. هجای دوم خانمان‌برانداز نیست ولی در آن واژه‌هایی تند و خنده‌ناک به کار می‌رود و هجو‌گوی با چالاکی می‌تواند خوانندگان یا شنوندگان خود را بر عیب‌های دشمن و یا کمبود‌های هجو شده خود بخنداند.
نکته مهم آنکه از نظر فرم و صورت، هجو و هزل به هیچ ژانر و گونه ادبی محدود نمی‌شود و در همه انواع ادبی می‌توان رد آن دو را دنبال کرد. در ادبیات فارسی می‌توان از هجو و هزل در انواع قالب‌های شعر فارسی نمونه‌هایی را سراغ داد.
در ادبیات انگلیسی، هجو به‌طور مستقل حضور چندانی ندارد بلکه با طنز درآمیخته است و برای بدگویی و نکوهش مورد استفاده قرار می‌گیرد.
طنز پرخاشگر
فرهنگ دهخدا در مدخل مربوطه طنز پرخاشگر را «افسوس کردن و عیب‌جویی آمده است» می داند. از نظر ادبی، طنز شیوه بیان مطالب انتقادی و نفرت‌بار همراه با خنده و شوخی است. برخی طنز را با علم بدیع در ارتباط می‌دانند زیرا نویسنده طنز با بهره‌گیری از فن بلاغت و سخنوری فضایی را ترسیم می‌کند که نه فقط خواننده را سرگرم می‌کند بلکه الگویی از اعمال و سکنات اشخاص جامعه هم به دست می‌دهد. میمنت میرصادقی می‌نویسد: «طنز در لغت به معنای مسخره کردن و طعنه زدن و در اصطلاح، شعر یا نثری است که در آن حماقت یا ضعف‌های اخلاقی، فساد اجتماعی یا اشتباهات بشری با شیوه‌ای تمسخر‌آمیز و اغلب غیرمستقیم - یا به تعبیری خود‌گویانه - بازگو می‌شود.» شفیعی کد‌کنی، طنز را تصویر هنری اجتماع نقیضین می‌داند. که در بالا به آن بطور کامل اشاره شده است.

  • باد سرکش