باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب

۱۰۹ مطلب با موضوع «باد :: باد غربی (سیاسی)» ثبت شده است

برای دروغ گفتن همیشه داستانی با جزییات ددقیق درست کنید ولی در هنگام بیان دروغ جزییات غیر ضروری را حذف کنید.
همه داستان شما الزاما نباید دروغ باشه از واقعیات زمانی و مکانی و موقعیتی و همچنین از اتفاقات استفاده کنید و مانند یک نوار موبیوس داستان دروغ را تشکیل دهید، بگونه ای که بعد از گفتار شما ابتدای سناریوی دروغ معلوم نباشد.
همانطور که گفته شد دو نوع دروغ بگویید، یا دروغی باور پذیر که استادانه و با ریزه کاری ساخته شده یا دروغی بزرگ که عظمت آن شنونده را مبهوت کند.
در هنگام دروغ گویی واکنشهای طبیعی بدن همچون حرکت چشمها، تعرق، سرخ شدن پوست و غیره اجتناب نا پذیر است اما تلاش برای محدود کردن انها نیز مشخص کننده گفتار دروغ شماست.
هرچقدر هم ماهرانه دروغ بگویید باز هم دروغ شما مشخص می شود، سعی کنید دروغ نگویید و فقط در مواقع اضطراری دروغ بگویید.
  • باد سرکش
۱- یکی میره یکی دیگه رو میکشه, کشنده رو میگن قاتل و کشته شده رو میگن مقتول و عمل انجام شده قتل, از نظر حقوقی بطور ساده تنها راهی که قاتل می تونه از زیر. مجازات قتل جان سالم به در ببره اینه که ثابت بشه قاتل در هنگام ارتکاب قتل تحت اختار خودش نبوده(معمولا هیبنوتیزم های قوی همچین خصوصییتی رو دارن) در غیر این صورت قاتل یا با نیت فردی مرتکب قتل شده یا لا نیت فردی دگر. اگر نیت فردی باشد که همه چیز مشخص ا ست اما اگر نیت فردی دیگر باشد, در حقیقت قاتل عامل دست فردی دیگر است ولی طبق آزمایش میلیگرم فرد قاتل خود را از عمل انجام شده مبرا میداند و نتیجه کار را بر دوش فرد دارای نیت میگذارد. اما در قانون هر دو نفر مرتکب قتل شده اند چرا که قاتل با اراده خود قتل ررا مر تکب شده و فرد نیت دار نیز با اراده خود فرمان قتل را داده است که البته معمولا حکم فرد نیت دار خفیف تر از فرد قاتل است, چرا که قاتل. عامل و نیت دار محرک عمل بوده است.
۲- در این جریان جیش العدل یه موضوع جالبی که به چشمم خورد, دفاع تلویحی برخی از دوستان از قاتل بود, و در توجیه عملکرد این گروه میگویند که سیستم مقصر است اما توجه به دو نکته از نظر من ضروریست:
نکته اول: این گروهک به هر دلیل توجیه شده ای به جای ضربه وارد اوردن به نفر اصلی, و سیستم یک سری عوامل بدون دفاع و مجبور در انجام کار را دستگیر و به قتل رسانیده است, اتفاقی که دست کم می توان به این تشبیه کرد که خانواده ای بمبی را درون قطاری شهری منفجر کند و افراد کشته شده مقصر باشند چرا که از آن وسیله نقلیه استفاده کرده اند و علت عملشان, مردن دو نفر از اعضای خانواده به هر علتی در جریان عملیات صاخت آن مسیر بوده است.
نکته دوم: اولین وظیفه هر سیستمی حفظ بقای خود است, سیستم گاهی برای انجام این وظیفه دست به هرکاری میزند(سوریه) و گاهی واکنش اندک(مبارک در مصر) نشان میدهد, اگر مسعله اعتراضات مدنی را در نظر نگیریم, واکنش به هرگونه عمل مسلحانه ایی در هر کشوری اعزام نیروی نظامی و واکنش نظامی در پی دارد, وقتی گروهکی به هر دلیلی شروع به کشتن گروهی از مردم میکند, اقدام مسلحانه اقدامی متناسب و مطابق با موازین بین المللی می باشد.(قانون سوم نیوتن هر عملی را عکس العملی مساوی و خلاف جهت آن مداند اما در دنیای واقعی هیچ گاه دو نیروی تولیدی یک اندازه نیستند و معمولا در تحلیل روابط متقابل آن یک اندازه را متناسب گویند)
احتمال زیاد ادامه داشته باشد
  • باد سرکش
[caption id="attachment_52748" align="aligncenter" width="208"]پوستر فیلم تنهای تنهای تنها تنهای تنهای تنها[/caption]

تنهای تنهای تنها؛ دقیقا از بطن جامعه برآمده بود و نشان دهنده تاثیر تحلیلهای مردم در مهمترین اتفاقات و در عین حال منشا برخی از این تحلیل ها و بقیه مردم و درگیر کردن موضوعات و مسایل ساده ای همچون دوستی دونفر با دو ملیت متفاوت در آن.

***

«تنهای تنهای تنها» ساخته احسان عبدی‌پور که قرار بود نامی دیگر(رنجرو) بر آن نهاده شود اما با مخالفت مسئولین جشنواره این نام بر آن نهاده شد.(دلیل این موضوع هم این بود که این فیلم داستان ۳ نفر است که یکدیگر را پیدا می کنند و با هم ارتباط می گیردند و در نهایت هرسه با جدا شدن از یکدیگر تنهای تنهای تنها می شوند) فیلمیست که می توان نقطه شروعی باشد بر معضل سینمای تهران زده که روایت کننده تاثیر سیاست را بر روابط انسانی آدم‌ها از ملیت‌های مختلف است. همین مسئله ممکن بود تبدیل به پاشنه آشیل فیلم شود و آن را به اثری سفارشی و شعار زده تبدیل کند، اما کارگردان با هوشمندی، تا حد زیادی از افتادن به دام این اشتباه پرهیز کرده و توانسته کار خود را بدون شعارزدگی‌های رایج که بوی فرمایشی بودن را می‌دهند، پیش ببرد.
عبدالکریم معروف به رنجرو پسر بچه ای که برخلاف تجربه های بسیار در سینما و کلیشه های فاقد وجوه دراماتیک و همچنین اغراق شده،چهره ای عاری از معصومیت و شخصیتی غیر منفعل ،استوار و سازنده دارد و نه تنها خنثی نیست ،بلکه با اقتدار،تعصب و صلابتی در قواره های یک قهرمان بزرگسال ظاهر می شود در کنار اولک یک پسر روس که مادرش پس از غرق شدن خواهرش در دریا دچار مشکل روانی شده بار اصلی فیلم را بر دوش دارند. می توان گفت اولین نهادی که در این فیلم مورد نقد قرار میگیرد نهاد آموزشی و مدرسه رنجرو می باشد. نهادی که حتی مسئولین آن نیز درگیر تفکرات عوامی همچون «اگه نزاریم بره ممکنه روسها کلید نیروگاه رو آف کنند» هستند. نهادی که به جای تاثیر مثبت در روند شکل پذیری شخصیت اجتماعی،فرهنگی،علمی و حتی سیاسی کودکان به سرکوب نظرات آنها پرداخته و حتی هنگامی که کودک فیلم از رویاهای خود در آینده صحبت میکند و از اهدافی با تاثیر از بزرگان ادبیات روس سخن میگودی معلم او را با نمونه های داخلی که فرهنگ سازی و معرفی نشده اند سرکوب کرده و تحقیر می نماید.
گروه بعدیی که این فیلم به نقد آنها می رود گروه مذاکره کننده و سیاسیونی هستند که با بی تدبیری خود تاثیرات زیادی بر زندگی افراد میگذارند. تاثیراتی که شاید گوشه ای از آن را در SMSهایی چون «در خانه مان با چوب آتش روشن میکنیم اما ...» می توان مشاهده کرد. اما بیشترین تاثیر این بی تدبیری در زندگی افرد دیده میشود که احسان عبدی پور بخش ساده و پیچیده آن را به روشنی در فیلم خود به نمایش گذاشت. بخش ساده این تاثیر را می توان به جدا شدن و شکسته شدن دوستی دو بازیگر نقش اصلی آن دانست و گوشه ای بخش پیچیده آن در خانه شوهر نرفتن خواهر رنجرو به علت اینکه پدرش نمیتواند خرج جهاز دختر را بدهد دید. بخشی که کارگردان به سادگی تنها در چند دیالوگ آن را بیان کرده و از روی آن به نرمی میگذرد تا که خودبیننده به آن گیر کند.
به نظر نگارنده رنجرو و افراد خانواده اش نماد بسیاری از ما هستند، افرادی که ناخواسته تاثیر مسایلی را بر خودمان می بینیم اما به علت عدم وجود اطلاعات سالم و کامل و همچنین عدم آگاهی لازم نمیتوانیم خود را با آن منطبق کنیم و تنها خود را قربانی آن می بینیم و همین دید قربانی باعث می شود که خود را نحلیلگر مسایل سیاسی بدانیم و تحلیل های خود را در کنار مسایل شخصی یک اصل غیر قابل تغییر دانسته و بر مبنای آن حکم صادر کنیم(فامیل ذغال فروش رنجرو) و یا مانند برخی دیگر در کنار دنبال کردن مسایل، خود را به بی تفاوتی بزنیم و بیخیال نشان داده و از کنارشان بگذریم حتی اگر بر نزدیکانمان تاثیر مستقیم داشته باشد.(پدر رنجرو)
این فیلم صحنه های تاثیر گذار زیادی داشت، صحنه هایی همچون زمانی که رنجرو تمامی اطلاعات سیاسی خود را می سوزاند و خانواده او تنها نظاره گر هستند حتی زمانی که رادیوی خود را پرت میکند. تا صحنه ای که اولک دم درب خانه رنجرو گریه میکند و رنجرو دست بر صورت او میگذارد و در سکانس بعدی راوی(خانم مهندس) داستان در خانه خود مخفی می شود تا شاید دو کودک را از حقیقت و اتفاق پیش آمده اندکی محافظت کند.
البته به نظر نگارنده تنها نقطه ضعف در این قسمت نامه آخر رنجرو است که بیشتر یک بیانیه بود. و اگر کارگردان به دام بیانیه‌خوانی نمی‌افتاد، فیلم او یکدست‌تر بود و حال و هوای کودکانه آن نیز با زدن حرف‌های قلمبه و سلمبه توسط رنجروی بازیگوش و سر به هوا خدشه‌دار نمی‌شد و تاثیر بهتری داشت.
در پایان به قول کارگردان جوان این فیلم «این فیلم من یک فیلم کودک نیست و البته یک فیلم صد در صد سیاسی است. در واقع پیام این فیلم نفرین بر سیاست است.»

  • باد سرکش
اگر قرارداد ژنو را ترکمنچای بدانیم، تفاهمنامه‌ بین سازمان تامین اجتماعی و بابک زنجانی چیست؟
  • باد سرکش
بعضی اتفاقات در جوامع مجازی فارسی مثل داستان مناقشه هسته ای ایران هستش.
ایران هستند، یه کاری را میخواهند انجام دهند، اما چون مخالف با اهداف بعضی ها این کارها می باشد، با آن کار مخالفت صورت میگیره (یا اینکه بضعی ها فکر میکنند شعور کافی ندارند!) و تحریم و طرد شدگی نسیبشان می شود، اما چون پوست کلفت هستند(شاید هم بچه پرو) به کار خود ادامه می دهند. البته به دست این بچه هم چاغو نباید داد.
آمریکا هستند، میگن اگه با من دوست هستی، می تونی هرکاری که دوست داری انجام بدی، ولی اگه با من دشمنی، اجازه انجام هیچ کاری رو نداری. قدرتی نسبی هم دارند و با قدرتی که دارند افکار دیگران را جهت دهی میکنند و مخالفین خودشون رو ترد میکنند.
روسیه هستند، قدرت دارند ولی کار خودشون رو میکنند، هم با افراد طرد شده ارتباط دارند و هم در پیش طرد کنندگان برای طرد شدگان می زنند. کلا جهتشون در هر لجظه متفاوت است و همه جا به دنبال منافع خودشون هستند.
چین هستند، در ظاهر دنبال جمع حرکت می کنند، ولی اگر منافعشون ایجاب کنه، حتی بطور مخفی با افراد تحریم و طرد شده جمع ارتباط دارند.
آلمان هستند، کلا به عنوان یک عضو موازنه ثابت به کار می روند ودر عمل کاری بجز آرام کردن اوضاع نمیکنند.
انگلستان هستند، نه گروه طرد کننده و نه گروه طرد شونده بهش اطمینان ندارند ولی دستهای پشت پرده را هدایت می کنند و هر دو گروه به آنها امیدوارند که به نفعشان عمل کنند ولی خودشون در رویای گذشته خودشان هستند.
فرانسه هستند، کلمه ﭘﺮاﻳﻮﺳﻲ تنها وقتی براشون معنی داره که در محیط خودشون باشه و درباره کارای خودشون، در غیر این صورت این کلمه معنا و مفهوم نداره براشون. در مسایل هم دنبال این هستند که ببیند کجا می تونند خود را دوباره وارد بازی کنند و اسم خودشان را سر زبانها بی اندازند.
اسرائیل هستند، تازه به دوران رسیدن گاهی هم بعضی ها که قدرتی نسبی دارند ازشون حمابت می کنند و فکر میکنند دنیا و هرکس دیگری در این دنیا هست باید بهشون احترام بگذاره و براشون هر کاری بکنه و در عین حال به خاطر مشکلاتی که قبلا داشتند هر کاری که کردند کسی نباید بهشون کاری داشته باشه.
بقیه کشورها، کاری به کار کسی ندارند و زندگی خودشان را میکنند، در عین حال سعی می کنند تا جایی که ممکن است، از این مسایل دور باشند و زمانی که به ماجرا کشیده می شود، سعی میکنند یه طوری عمل کنند که موجبات به مشکل خوردن خودشان نشود.
  • باد سرکش
چندیست که کسب درامد از طریق صفحات فیس بوک نیز به جامعه مجازی فارسی زبان کشیده شده؛ بطوری که این صفحات با انواع فعالیت شروع به عضو گیری و جمع آوری لایک کرده و پس از چندی مدیریت این صفحات را در مقابل مبلغی به فردی دیگر واگذار می کنند.
اکثر این صفحات برای جذب لایک(تعداد اعضا) از سه طریق فعالیت می کنند.
سری اول با کپی کردن مطالب جالب که از دیگر شبکه های اجتماعی مجازی تولید محتوا شده سعی در جذب مخاطب دارند.
سری دوم با استفاده از عکسهای با محرک های جنسی و یا صبحت ها و کلماتی با درون مایه مسایل جنسی و سکسی اقدام به این امر میکنند
سری سوم با استفاده از تحریک احساسات کاربران به این مهم دست پیدا میکنند.
.
گروه اول صفحات اگر منبع مطالبی که استفاده می کنند را ذکر کنند می توان گفت جزو مفید ترین صفحات هستند که میتوانند حتی سالها فعالیت کنند و همچنان عضوگیری نمایند.
گروه دوم معمولا بعد از چندی داغی مطالب و عکسهای خود را از دست داده و مخاطبینش به سمت دیگر صفحات مشابه پراکنده شده و محبوبیت خود را از دست میدهند.
اما گروه سوم صفحات در مناسبت های خاص و موضوعات خاص قارچ مانند رشد کرده و پس از استفاده از احساسات کاربر و جمع آوری عضو سریع به فروش می رسند.
این گروه معمولا با نشان دادن اتفاقاتی خاص مانند عکسهای حادثه دیدگان زلزله، وضعیت بچه های کار، سرمازدگی افراد بی خانمان ؛ با قراردادن عکسهای شهدا و مجروحین جنگ و حتی گاهی با نشان دادن عکس میرحسین موسوی، زهرا رهنورد؛ مهدی کروبی و یا زندانیان سیاسی و مشابه این موارد که موجب تحریک احساس نوع دوستی؛ ترحم و یا حتی احترام افراد میشود نسبت به جمع آوری لایک اقدام میکنند.
سیستم سیاسی و یا مذهبی نیز در پاره ای از موارد از همین روش گروه سوم اما با شکلهای دیگر این عمل را انجام می دهد که این موضوع از نقطه نظر مدیریتی به عنوان استفاده از تحریک احساس در جهت انگیزش افراد موضوعی قابل قبول است اما دو موضوع مهم در این باره در علوم مدیریتی مطرح میشود.
ابتدا موضوع کنترل و جایگاه این تحریک و هدف استفاده از انگیزش ایجاد شده و بعد از آن مدیریت انگیزش ایجاد شده می باشد که در بسیاری از موارد این موضوع نادیده گرفته میشود.
که در صفحات اینترنتی اکثرا هدف از این عمل جذب مخاطب و فروش آن صفحات است و سیستم سیاسی اکثرا قدرت نمایی برای رقبای داخلی و سیستمهای سیاسی خارجی و در سیستم مذهبی نیز که این روزها وارد این موضوع شد؛ جذب مخاطب و طرفدار و قدرت نمایی به دیگر همکاران می باشد.
متاسفانه این عمل درست با عملکردی نادرست سیستم های عمل کننده موجب نتیجه عکس و ضد نسبت به سیستم استفاده کننده شده است که نمود این امر در سیستم مذهبی بسیار روشن تر می باشد.
به عنوان نمونه در ایام محرم بسیار از مداحان و سخنرانان (با دستمزدهای بسیار بیشتر از سطح متوسط رو به بالای جامعه) با تغییراتی عجیب و غریب در داستان عاشورا و حتی بدعت گذاری های مختلف باعث تغییر داستان کربلا شدند و بسیاری از هیئت با سر و صدا و شلوغی کاذب و یا با راه انداختن دسته های عزاداری در مسیر های رفت و آمد مردم و استفاده از پرچمها و وسایل صوتی و نواختن موسیقی بزرگ و تبلیغاتی باعث مزاحمت مردم و همسایه ها می شوند.
این گونه موارد همانطور که اخیرا در جامعه ایران مشاهده می شود. این روش در چند دوره موجب جذب مردم و اقشار مختلف گردید اما به مرور و در بلند مدت موجب دفع مردم از این مراسمها و به مرور به دلیل استفاده از مذهب در مقابل افراد شاکی از مزاحمت ها از اصل دین شده است و به مرور مراسمهای مذهبی به جای عزاداری کردن به مراسمهای دید و بازدید و کارنوالهای غم و عذا داری(ترکیبی که نشانه هدف مخاطب از ورود به این مراسمها بیشتر غذای انتهای مراسم عزا است) می شود و تریبون های این مراسم مکانی جهت ابراز عقاید سیاسی و شخصی افراد ذی نفع می شود.
  • باد سرکش
یکی سر شاخه نشسته بود و داشت از ته اره اش میکرد.  بهش گفتن مگه اون حکایت رو نشنیدی که...
گفت درخت مال خودمه،  اره مال خودمه،  سر و ته شاخه هم مال خودمه،  به شما هم هیچ ربطی نداره.
افتاد زمین و دست و پاش و... پاره شد.  اومدن بهش گفتن.
گفت هرچی پاره شده،  مال خودمه به شما هم هیچ ربطی نداره
ازش کلی خون رفت.
بهش گفتن داره ازت خون میره
گفت خون خودمه به شما ربطی نداره.
یکی گفت دوستانه یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟
گفت بپرس.
گفت واقعا داری چه غلطی میکنی؟
جواب داد،  هیچی، سرمواضع و حرفام ایستادم.
این روایت ابراهیم رها،  داستان برخی از  دوستان می تواند باشد...
  • باد سرکش
کاش کمی از تاریخ یاد بگیریم.
قوانین تصویب و تایید می شوند اما اجرا شدنش مهم است
طرح ازدواج با فرزندخوانده به هزاران بهانه تصویب شد. برای فهمیدن اثرات سوءی که روی جامعه دارد هزاران هزران مقاله و مطلب نوشته شده.
صدها کمپین اینترنتی برای مقابله با آن ایجاد شده اما به نظر من این راه مقابله با این قانون نیست.
قوانین را می توان خم کرد با کمک دیگر قوانین،  به جای تلاش برای از بین بردن قانون می توان همین قوانین را تبدیل به کابوسی برای آنانی که می خواهند از آن استفاده کرد تبدیل کرد.
از ایجاد بروکراسی‌ای وحشتناک گرفته تا شرطهای زمانی چند بازه ای برای رسیدن به رای مثبت سازمان بهزیستی و تستهای مختلف و آزمونهای سخت که باید هر بازه زمانی در این پروسه تکرارشوند  و متعقبا پروسه های تکرار شونده و مکرر دادگاه تا رای به چنین حکمی داده شود.
به جای مخالفت با جهت حذف مراحل اجرایی آن را آنقدر پیچیده کنید تا خودبخود کسی به سراغ آن نرود.
اینگونه مخالفت مدنی صورت میگیرد نه با شعار دادن و کمپین ایجاد کردن که صدایش به گوش هیچ کس نمیرسد.
  • باد سرکش
چند روز پیش این مطلب رو نوشته بودم. الان هم دوست دارم فریاد بزنمش وقتی دوستانی اینجا هستند که اینطوری می خوان واکنش نشون بدن. دوستانی که تا چند روز قبل فریاد از گفتمان و اعتدال و غیره میزدند.
یک سیستم تقابل سیاسی یک گراف با هشت راس از نظر دارا بودن قدرت و تعداد می باشد که بازیگرند؛
(اکثریت دارای قدرت، اقلیت دارای قدرت، اکثریت بدون قدرت، اقلیت بدون قدرت)۲x
و یک راس بی طرف که به نظر من کثیف ترین راسها می باشد.
حال هنگامی که یک گروه در اقلیت هستند و یا قدرت ندارند حرف از گفتمان بزنند و شعارشان گفتمان باشد و وقتی به قدرتی رسیدند به جای گفتمان و تعادل دم از انتقام بزنند عملا نشان دهنده شعاری بودن حرفهایشان است. چون بین آنها و افراد قبلی که در قدرت بودند هیچ فرق و تفاوتی نبوده و نیست.
انقلاب ۵۷ با گروه های مختلف چپ و راست و مذهبی و ملی و غیره به وقوع پیوست و به دلایلی مذهبیون در راس سیستم قرار گرفتند. اولین واکنش چه بود؟حذف مخالفین و این حذف از بد نم کردن شروع شد تا تبعید و اعدام.
به نظر من با توجه به واکنش دوستان نسبت به فرد کفش پرت کننده، اگر همین امروز حکومت ایران عوض بشود،(فرض محال است تعویض حکومت) همین امروز این افرادی که دم از اعتدال و گفتمان می زنند جایگزین راس هرم بشوند نیز دقیقا همان کاری را انجام میدهند که مذهبیون در آن سالها انجام دادند، و چند سال بعد به همین جایی میرسیم که الان هستیم.
برخی دوستان ممکنه بیان و بگن، اونا چرا این کار رو کردن، ما هم میکنیم، اونا با چاپ عکس در روزنامه ها باعث شدند فلانی و فلانی الان تو زندان باشند و غیره...
درجوابشون تنها می تونم بگم، درسته باعث شدند، کردند همه این کارهایی که میگین رو اما اگر شما هم همین کار رو بکنید چه تفاوتی بین شما و انها هست؟
برخی دوستان میگن که ما که نمی تونیم بندازیم زندان این افراد رو، به همین دلمون رو خوش میکنیم.
در جواب این دوستان هم باید بگم، اگر قدرت داشته باشین بدتر هم انجام میدین، خشت اول گر نهد معمار کج تا سریا می رود دیوار کج.
دوستانی هم که می گویند ترحم بر پلنگ تیز دندان و....
در جوابشان باید بگم، که اگر قرار بر قانون جنگل باشد، فرقی بین کفتار و کرکس و گرگ . شغال برای من نمیکند. وقتی قراره همون کارها انجام شود، وقتی قراره دانشجوی معترض سربه نیست شود، خوب چه گرگ اون بالا باشه چه کفتار و چه کرکس.
--------------
این حرفها شوآف روشنفکری نیست، (اگر هم دوست دارین اینطوری تصور کنید خیلی هم خوبه من گرفتار این شوآف هستم!) مخالف اعتراض هم نیستم، ولی این گونه اعتراض ها، این گونه عملکرد ها، از جنس عملکرد همان روزنامه نگار نابینای اولین مصاحبه روحانی است، این گونه عملکرد ها از جنس عملکرد دوستان عرزشی و بسیجی باتوم به دست است.
اینجا نه جنگی است و نه جنگلی، هر اتفاقی افتد در چهارچوب قانون(همین قانونی که خیلی هم مشکل داره) باید بیوفته.
وقتی همچین واکنشهای احساسی و فراتر از قانون رو می بینم نمی تونم بفهمم که چرا به نوشته های کیهان و صحبت های خاتمی و جنتی خورده میگیرید، اونا هم همینطور هستند، فقط کمی قدرتمند تر از این دوستان.
و ختم کلامم اینکه حرکت های رادیکالی چیزی بجز بدبختی به بار نمی آورد.حال این رادیکالیزم،  وابسته به حکومت باشد، یا اینکه مخالف حکومت.
  • باد سرکش
می ترسم از روزی که فراموش کنیم خشونت چه کرد...
می ترسم از روزی که اکثریت قدرت گیرد و اقلیت را باقدرت بنوازد
همانگونه که اقلیت قدرتمند نواخت...
قدرت خطرناکه حسن یادت باشه...
  • باد سرکش