باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب

۱۸ مطلب با موضوع «باد :: باد راوی» ثبت شده است

گفت: به خدا این مردم اگر جمع شوند نمی توانند دم الاغی را بشکنند.
گفتم: این مردم کسی را می خواهنند که بفهمد خنده چیست، بفهمد اشک چیست! اما کجاست چنین فردی؟
  • باد سرکش

سوره فاتحه را کلید بهشت دانند ، از آن روکه درهای بهشت هشت است و این سوره هم هشت قسم است تا آن هشت قسم تحصیل نکنی و به آن معتقد نشوی این درها بر تو گشوده نشد! نخست (الحمد) یاد ذات خداوند، دوم (الرحمن) ذکرصفات او ، سوم (ایاک نعبد) ذکرافعال او، چهارم ( ایاک نستعین) ذکر معاد، پنجم (اهدنا) ذکر تزکیه نفس، ششم (الصراط المستقیم ) ذکر آراستن نفس به نیکیها ، هفتم ( صراط الذین ) ذکر احوال دوستان و رضای خداوند از آنان ، هشتم ( غیرالمغضوب) ذکر احوال بیگانگان و نارضایی خدواند ازآنها. و هریک از این هشت علم دریست از درهای بهشت . پس هر کس این سوره را به اخلاص برخواند درب هشت بهشت بروی او باز شود، امروز بهشت عرفان و فردا بهشت رضوان در جوار رحمن

 

  • باد سرکش

صراط الذین انعمت علیهم

راه کسانی که نوازش کردی و بر آنها نیکوئی نمودی

غیر المغضوب علیهم ولاالضالین

نه راه جهودان خشم برایشان شده و نه راهترسایان گم اندر راه!

گفته اند که این راه وروش اصحاب کهف است که مومنان گفتند : خداوندا، راه خود را بر ما بی ما به سربر، چنانکه بر جوانمردان کهف تفضل کردی و نواخت خود بر ایشان نهادی و گفتی در این غار شوید و خوش بخسبید که ما خواب شما به عبادت جهانیان برگرفتیم . خداوندا، ما را از آن نعمت و نواخت بهره کن و چنانکه بی ایشان کارشان را به فضل خود به سربردی ، کارمارا هم به سربر،که هرچه ما کنیم بر ما تاوان بود و هر چه تو کنی عزت دو جهان بود.

پیر طریقت گفت :

خدایا نمی توانیم این کار را بی تو به سربریم ، نه زهره آن داریم که از تو به سربریم ، هر گه که پنداریم رسیدیم از حیرت شمار وا گردیم ، خدایا کجا بازیابیم آن روز را که تو ما را بودی و ما نبودیم ، تا به آن روز رسیم میان آتش و دودیم ! اگر به دو گیتی آن روز یابیم بر سودیم ، ورنه بود خود را به نبود خود شنودیم .

انعمت علیهم :

به اسلام و سنت در هم بست که تا هر دو بهم نشوند ، بنده را استقامت دین نبود ! که اسلام بی سنت نیست و هرچه نه با سنت است آن دین حق نیست . از اینجا است که پیغمبر گفت : گفتار نیک بسته به کردار نیک است و هر دو بسته به نیت است و هر سه بسته به موافقت سنت است .

 غیر المغضوب علیهم و لاالضالین :

خداوندا ، ما را از آنان مگردان که بخودشان باز گذاشتی تا به تیغ هجران خسته و به میخ رد بسته شدند، آری چه باری کشد حبل گسسته ؟ و چه به کار آید کوشش نبایسته ؟ در بیگانگی زیسته . امروز از راه بیفتاده و راه کج را راه راست پنداشته ، و اینان کسانی هستند که کوشششان در زندگی دنیا به هدر رفته و گمان می کنند که کردارشان نیک است.۱

گفتم که بر از اوج برین شد بختم

ور ملک نهاده چون سلیمان تختم

خود را چو به میزان خرد برسنجم

از بنگه دونیان کم آمد رختم


۱ اشاره به آیه (ضل سعیهم فی الحسات الدنیا و یحسبون انهم یحسنون ضنعا)

  • باد سرکش
اهدنا الصراط المستقیم
رهنمون باش ما را براه راست و درست

آین آیت عین عبادت است و مخ طاعت ، چه دعا و سوال و تضرع و زاری مومنان ، طلب استقامت آنان در دین است ، مومنان می گویند : بار خدایا یا راه خود به ما بنما و آنگاه ما را بر آن روش دار و آنگاه از روش به کشش رسان. پس نمود راه به آن است که خداوند آیات خود را نمایش داد ، روش آن است که مرتبه به مرتبه مقرر داشت ، کشش آن است که او را نزدیک خود خواست . مومنان در این آیت ، نمایش و روش و کشش هر سه می خواهند ، که نه هر که راه دید در راه برفت ونه هر که رفت به مقصد رسید ، بسا کس که شنید و ندید . بسا کس که دید و نشناخت و بسا کس که شناخت و نیافت .

بسا پیر مناجاتی که از مرکب فروماند

بسا یار خراباتی که  زین بر شیر نر بندد

  • باد سرکش
ایاک نعبد و ایاک نستعین
تو را می پرستیم و از تو یاری می خواهیم.

 اشاره به دورکن عظیم آراستن دین است که مدار روش دین داران بر این دو رکن است :

نخست آراستن نفس به عبادت بی ریا و طاعت بی نفاق و دیگری پیراستن و پاک نگاه داشتن نفس از شرک و فساد و تکیه نکردن به حول و قوت خود ، آراستن نفس اشارت است به آنچه می باید کرد در شرع و پیراستن اشارت است به آنچه می نباید کرد در شرع .

ایاک نعبد : توحید محض است که خداوندی را خدای یگانه سزاوار ، چه او معبود بی همتا و یگانه یکتاست . وایاک نستعین اشارت است به معرفت عارفان و اصل این معرفت آن است که حق جل جلاله را به هستی و یکتایی بشناسی ، سپس به توانایی و دانایی ، که توحید بنای اسلام است و معرفت بنای ایمان ، راه شناسی نخستین به دیدن تدبیر صانع و دیگری به دیدار حکمت او است.

پیرطریقت گفت :

از اینجاست که عارف ، طلب از یافتن یافت نه یافتن از طلب ، و سبب از معنی یافت نه معنی از سبب ،مطیع طاعت از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت ، گناه کار را گناه از عذاب رسید نه عذاب از گناه.

  • باد سرکش
مالک یوم الدین
پادشاه روز شمار و پاداش

 اشارت است به دوام ملک احدیت و بقاء جبروت الاهیت ، هر ملکی روزی به آخر رسد و زوال پذیرد و هیچ کس از ملک او بیرون نیست و کسی را چون ملک وی ملک نه ! امروز رب العالمین است و فردا مالک یوم الدین در دو جهان ملک خدا راست بی شریک و بی انباز، بی حاجت و بی نیاز ! پس اختیار بنده از کجاست ؟ و آن را که اختیار نیست حکم نیست .

دین در اینجا به معنی شمار است و پاداش ، می گوید مالک و متولی حساب بندگان منم ، تا کسی را بر عیبهای آنان وقوف نیفتد که شرمسار شوند ،  هرچند به حساب کردن نشانه قهر است اما پرده از روی کار بر نگرفتن عین کرم است ، خداوند خواهد تا کرم نماید پس از آنکه قهر راند! این است سنت خدای عزو جل که هر جا ضربت قهر زند مرهم کرم بر نهد!

پیر طریقت گوید :

فردا در موقف حساب اگر مرا نوائی بود و سخن را جایی بود گویم : بار خدا از سه چیز که دارم در یکی نگاه کن ، نخست در سجودی که جز تو کسی را از دل نخواست . دوم تصدیقی که هر چه گفتی گفتم راست ، سوم چون نسیم کرمت برخواست ، دل و جان من جز تورا نخواست !

 جز خدمت روی تو ندارم هوسی

 من بی تو نخواهم که بر آرم نفسی

  • باد سرکش

الرحمن الرحیم

فراخ بخشایش مهربان

رحمن است که راه مزدوری آسان کند .رحیم است که شمع دوستی در راه دوستان بر افروزد . مزدور همیشه رنجور و در آرزوی حور و قصور ، و دوست دربحر عیان غرقه نور!

 روزی که مرا وصل تو در چنگ آید

از حال بهشتیان مرا ننگ آید

رحمن است که قاصد آن را توفیق مجاهدت داد ، رحیم است که واجد آن را تحقیق مشاهدت داد آن حال مرید است و این حال مراد ، مرید به چراغ توفیق رفت به مشاهده رسید ، مراد بشمع تحقیق رفت به معاینه رسید ! زیرا طالب به دوری از خود به وی نزدیک شود و به گم شدن از خود ، وی را آشنا گردد ، که او نه از قاصدان دور است ، و نه از طالبان گم ، و نه از مریدان غایب !

رحمتی کن بر دل خلق و برون آی از حجاب

تا شود کوته زهفتاد و دو ملت داوری !

  • باد سرکش
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند جهان دار بخشنده مهربان
نزد اهل عرفان :
ب ، بهار خدا و سین سنای خدا و میم ، ملک خدا.
نزد اهل معرفت :
ب بهای احدیت سین سنای صمدیت ، میم ملک الوهیت . بهاء او قدیم ، سناء او کریم ، ملک او عظیم . بهاء او با جلال ، سناء او با جمال و ملک او بی زوال . بهاء او دلربا ، سناء او مهر افزا ، ملک او بی فنا ء.
ای پیش رو از هرچه بخوبی است،جلالت
ای دور شده آفت نقصان.زکمالت
زهره به نشاط آید چون یافت سماعت!
خورشید به رشک آید چون دید جمالت
 
نزد اهل ذوق :
ب بر با اولیاء، سین سر با اصفیاء ، میم منت بر اهل ولاء ، ب بر او با بندگان ، سین سر او با دوستان ، میم منت او با مشتاقان . اگر نیکی او نبودی ، چه جای تعبیه سر او بودی ؟ وگر منت او نبودی ، بنده را چه جای وصل او بودی ؟ . و بر درگاه جلال او چه محلی بودی ؟ گر مهر ازل نبودی بنده چگونه آشنای لم یزل بودی ؟
آب و گل را زهره مهر تو کی بودی اگر
هم به لطف خودی نکردی در ازلشان اختیار
مهرذات تو است الهی دوستان را اعتماد
یاد وصف تو است یا رب غمگنانرا غمگسار
دنیا به نام خدا خوش است و عقبی به عفو او و بهشت به دیدار او ، در دنیا اگر نه پیغام و نام خدای بودی ، بنده را چه جای منزل بودی ، و در عقبی اگر نه عفو و کرمش بودی کا ر بنده مشکل بودی ، در بهشت اگر نه دیدار دل افروز او بودی شادی درویش چه بودی؟ خدایا به نشان تو بینندگانیم ، به شناخت تو زندگانیم ، به نام تو آبادانیم ، به یاد تو شادمانیم ، به یافت تو نا زانیم ، مست از جام مهر تو مائیم ، صید عشق در دام تو مائیم...
زنجیر معنبر تو دام دل ما است
عنبر ز نسیم تو غلام دل ما است
در عشق تو چون خطمه بنام دل ما است
گویی که همه جهان به کام دل ما است.
اسم بسم الله از سمت گرفته اند و سمن داغ، یعنی گوینده بسم الله دارنده آن رقم و نشان کرده آن داغ است.حضرت رضا (ع) فرموده: وقتی بنده بسم الله می گوید یعنی خداوندا داغ دارم و بدان شادم، اما از بود خود بفریادم ، کریما بود مرا از پیش من برگیر که بود تو راست کند همه کارم. خدایا بود تو چراغ معرفت بیفروخت پس روشنی دل من افزونی است، گواهی تو ترجمانی من کرد پس نداء من افزونی است، خداوندا از بود خود چه دیدم؟ مگر بلا و عنا، و از بود تو چه رسیدم؟ همه عطا و وفا!
آغاز کتاب خدا برنام الله و رحمن و رحیم از آن جهت است که همه معانی در آن سه نام جمع است و آن معانی سه قسم است: قسمی جلال و هیبت و آن در نام الله است، قسمی نعمت و تربیت و آن در نام رحمن است، قسمی رحمت و مغفرت و آن در نام رحیم است!
معنی دیگر آنست که در آنست که درآن زمنا که خداوند پیغمبر را به خلق فرستاد مردم سه گروه بودند: بت پرستان، جهودان، ترسایان. گروه نخست نام افریننده را الله می دانستند و این نام در میان آنان مشهور بود، گروه دوم نام او را رحمن می دانستند و در تورات مذکور، گروه سوم نام او را رحیم می دانستند و نزد آنان در انجیل معروف است.
اینکه آغاز به نام الله و بعد رحمن و سپس رحیم شده . جهت آنست که سرآغاز همه آفرینش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت و آمرزش. یعنی که به قدرت بیافریدم و به نعمت بپروریدم و به رحمت بیامرزیدم.
پیر طرقت گفت:
خداوندا نام تو مارا جواز، مهر تو مارا جهاز، شناخت تو ما را امان. و لطف تو ما را عیان. خداوندا، ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی و مومنان را گواهی، چه عزیز است آن کس را که تو خواهی...
پی نوشت: طی هفت پست در چهار روز آینده، سوره حمد به تفسیر خواجه عبدالله انصاری را میگذارم باشد که مقبول افتد.
  • باد سرکش
داستان وقتی شروع شد که فهمیدیم بنیاد کودک یک طرح جدید دارد.صبحانه؛ وعدهای که شاید از نان شب واجبتر باشد. آن هم برای بچههایی که باید یک صبح با نشاط را در مدرسه شروع کنند. 

بنیاد کودک، بچه های مناطق محروم ایران را میشناسد. خوب میداند که کودکان با استعدادی هستند که راه درس خواندن برایشان دشوارتر از آنی است که ما فکر میکنیم. کمکشان میکند تا بتوانند درس بخوانند.
بنیاد کودک حالا یک فکر جدید دارد. بچههای مناطق محروم ایران، تنها چیزی که اصلا در برنامه روزشان پیدا نمیشود صبحانه است. آنقدر گرفتاری دارند که صبحانه خوردن به فراموشی سپرده شود. وعدهای که برای رشد تحصیلی آن ها ضروری است. می خواهیم صبحانه را به مناطق محروم ببریم.
اینجای داستان بود که دنت هم به میدان آمد. یکی باید چراغ اول را روشن میکرد. چراغ اول برای راه اندازی «پروژه صبحانه کودکان مناطق محروم»، ۵۰ میلیون تومان پول بود. راه آسانی پیدا شد. بنیاد کودک و دنت دست در دست برای یاری رساندن همراه با ۵۰ هزار یاور که در صفحه وب سایت دنت ثبت نام می کنند این پروژه را شروع خواهند کرد، دنت به جای هر نفر ۱۰۰۰ تومان یعنی جمعا ۵۰ میلیون تومان به بنیاد کودک پرداخت میکند. هر ثبت نام شما در این کمپین یعنی که ما هم با دنت در این راه همراهیم و این دلگرمی بزرگی است که دنت بتواند از این پس در کارهای انسانی مثل این حاضر شود.
حالا چراغ اول پروژه صبحانه باید روشن بماند. شما هم که تا اینجا آمدید حتما این چراغ را روشن نگه میدارید. سند حضورتان در این کار زیبا را به شکلپوستری با نام و عکس خودتان ایمیل می کنیم. اگر آن را برای دیگران بفرستید به فراگیر شدن این کار کمک کردهاید. تا به ۵۰ هزار یاور برسیم، چقدر خوب که شما هم هستید......

برای شرکت در این کمپین، بر روی لینک ذیل کلیک کنید و فرم مربوطه را پر کنید.

لینک

  • باد سرکش
۱۰۰۱- داستان عاشورای ۱۴۰۰ سال پیش بیش از هر چیز داستان آدمهای آن است آدمهایی که با انتخابهای خود جاودانگی را زیست میکنند. آدمهایی که در لحظه تصمیم گیری تصمیمشان آنان را جاوادان می کند.
تصمیم مردی که امان نامه را رد میکند که بر سوگند خود پا برجای بماند و آزاده دست و سر و تن می دهد.
تصمیم مردی که در شب آخر سمت و سو عوض میکند تا که آزاده بمیرد.
و حتی تصمیم مردی که دیر به قافله می رسد.
و تصمیم مردی که بر سر حرف خودش ماند و بیعت نکرد و پشت مردمش ایستاد.
ظلم ظلم است، ظالم آنکس است که حق را پایمال کند. حال به هر نامی و هر اسمی و بر هر کسی.
میخواهد ۱۴۰۰ سال پیش باشد، یا ۴ سال پیش و یا چند روز قبل. تنها تاریخ می تواند مشخص کند.
۱۰۰۲- مراسم عاشورا تنها یک مراسم مذهبی نیست و در طی سالها به یک فستیوال جمعی تبدیل شده که به نوعی به یک آئیین شده است، و همچون دیگر آیین ها مواردی به این آیین در طی تاریخ افزوده و مواردی نیز به فراموشی سپرده شده.
بخشی از این موارد در طی سالها موحب وهن شده و برخی دیگر موحب بدعت در این آیین شده است. چیزی که بیشتر از هرچه به این آیین صدمه زده سیاسیون و استفاده سیاسی از این آیین و تریبون این آیین بوده. که این استفاده ابزاری تا جایی پیش رفته که بسیاری از افراد به بهانه مخالفت سیاسی به این آیین مذهبی ضربه وارد کرده اند.
۱۰۰۳- خواندن روایت عاشورا از زبان راویان آن(مقتل خوانی) حس دیگری دارد اما وقتی فراتر از وقایع به آن نگریسته میشود موارد جالبی می توان از آن استخراج کرد،
به عنوان مثال:
حـمـیـد بـن مـسـلم گوید: زینب دختر علی، در حالی که گوشواره هایش در گوش تکان می خورد از خیمه بیرون آمد(منبع)
۱۰۰۴- نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمره اى از حماسه عاشوراست. این چیزیست که تاریخ از حاثه کربلا نقل قول میکند و این گونه از «مرگ »، «حیات » پدید مى آید، و این سان «فنا»، «بقا» مى آفریند و در «حصر»، «آزادگی» به وجود می آورد.
۱۰۰۵- به حرمت تمامی افرادی که درمقابل ظلم ایستاده اند شمعی باید روشن کرد. به عنوان  زیباترین نوعِ عزاداری و ادای دین به بزرگمردان است.
  • باد سرکش