باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب
۱- به مباحث عملی مخصوصا ریاضیات، روانشناسی  و علوم مدیریتی علاقه داشتم و هنوز هم علاقه ام پا برجا است، اگر کاری را بخواهم انجام دهم احتمال بسیار کمی است که آن کار انجام نشود ولی بعضا به علت آنکه دوست دارم از هر چیزی اطلاعاتی مکفی کسب کنم، خیلی کارها را نا تمام و وسط کار رها کرده ام…
به صورت کلی درای سینرژیی خاص هستم و قایل به تئوری بی نظمی، بطوریکه اگر کسی از خارج نگاه کند شاید کارهای مرا نامنظم و محکوم به تباهی در بیابد اما م یتواند بگویم که اغلب کارهایم بر اساس نظمی خاص انجام می شود، و بطور کلی از سیستم های سایبرناتیک کامل بسیار خوشم می آید و تمایل دارم که تمامی کارها را به صورت آن انجام دهم… د رمحل کارم به چیزی مابین تئوری های مک گریگور اعتقاد دارم و د رمحیط کارم قبل از پیدا کردن عوامل بهداشتی هرزبرگ علاقه دارم ابتدا عوامل انگیزشی شغلم پیشرفت کند د ر این زمان تنها آن کار را که باید خودم انجام بدهم را انجام می دهم نه کاری دیگر یا کار دیگر همکاران کارگروه راهمین عوامل باعث میشود که خیلی از همکارانم از کارکردن با من ناراضی باشند!
در مورد دیگرعلاقه هایم می توانم بگویم به چهار چیز خیلی علاقه دارم:  موسیقی سنتی و کلاسیک؛ فیلم؛ کامپیوتر و کتاب. در مورد موسیقی کلاسیک محصور صدای ویولن و پیانو هستم، فیلم همه جوره می بینم (البته این اواخر دیدن فیلمها ترسناک را کنار گذاشتم!)، در مورد کامپیوتر هم یه چیزهایی ازش سر در میارم! و در مورد آخر یعنی کتاب هم باید بگم یه زمانی کرم کتاب بودم و این کرم بودن باعث شد که کتابهایی در رده تاریخ تمدن تا کیمیاگر از آتش بدون دود تا سِرِهیدریا رو بخونم ولی الان زیاد دیگه کتاب  نمی خونم، دوست دارم کتاب کلیدر محمود دولت آبادی رو بخونم ولی هنوز همت نکردم!(شاید عید امسال شروع کنم!)
در مورد تحصیلات و کارم باید بگم که دوست داشتم رشته ریاضی محض بخونم ولی نشد! و به رشته صنایع بسنده کردم گرایشی هم که در صنایع انتخاب کردم ایمنی صنعتی بود… الان امتحان ارشد دادم و در حال آماده شدن برای امتحان آزاد هستم…از نظر شغلی هم خدا رو شکر از کارهایی که تا به حال انجام دادم راضی بودم و روزگارم را گذرانده!
برای آن دسته از دوستانی که عاشق پیدا کردن نشانه های درونی هستند باید بگویم که امضای من شکسته است و اسم خودم را می نویسم. عاشق سه نوع بوی عطر هستم(آرامیس، پورهوم و بلوجین!) یه چند وقتی در دوران تحصیل به سراغ دخانیات رفتم ولی چون دیدم ضررهایش بیش از سودهایش است کناری نهادمش! رنگ های سبز، ارغوانی، قرمز را در پس زمینه خاکستری دوست می دارم، نمره های تست کتل من به ترتیب۴-۸-۵-۷-۴-۶-۸- ۴-۷-۵-۴-۳-۶-۶-۷-۷هستند (که البته گرد کردمشون)…
 
 
MBTI
این هم نتایج  آزمون میرز- بریگز که یک پرسشنامه  شخصیت شناسی است (رو لینک بالا کیلک کنید و خودتون توضیحاتش رو بخونین...)
تیپ  : ISTJ تیپ J T S I درصد ۲۵ ۱۵ ۱۰ ۱۵ 
از نظر گرایشات سیاسی، خیلی گرایش دارم، برایم؛ خود افراد تا جایی مطرح هستندو در بقیه مسیر تنها تفکر است که مهم است، سعی می کنم، از گروه خاصی طرفداری نکنم، و آنچه که به نظر من نادرست می آید را بیان می کنم؛ در بیان افکارم، تا حدود زیادی تیز و تلخ هستم و همین موضوع باعث می شود که تا حدودی به خود سانسوری رو بیاورم.
نکته مهمی که در بالا ذکر نکردم، نوع روابط و حدود حریم شخصی خودم است که ایجاد می کنم و دوری و نزدیکی افراد را در آنها طبقه بندی می کنم، این طبقه بندی ۸ حلقه دارد، که درونی ترین حلقه آن حریم کاملا خصوصی و فردی ام است. حلقه بعدی حلقه ای است که همسر آینده ام در آن قرار می گیرد، و به ترتیب بقیه حقه ها را دوستان نزدیک و صمیمی و … پر می کنند تا حلقه آخر که همان حلقه شماره ۸ است که در این حلقه، تمامی دوستان اجتماعی ام اعم از وبلاگی و فیسبوکی و دانشگاهی و … قرار می گیرند… افرادی که وارد زندگی من می شوند، به مرور زمان در این حلقه ها جایگاه خود را در ذهنم پیدا کرده و پس از آن با توجه به جایگاهاشان با آنهاارتباط برقرار می کنم…