خلایق هرچه لایق...
چهارشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۹:۱۵ ق.ظ
۱- حدود لیاقت ها فقط در عمل شخص می شود. هیچ نالایقی در دنیا پیدا نمی شودکه خود لایق کاری و بیش از این لایق بسی کارهای نپندارد. در حقیقت شاید زمانی همینطور بوده است.
زمان لیاقتها را می سازد و نابود میکند و عمل لیاقتها را محک می زند...
۲- مردم هر کشوری لایق همان چیزی هستند که دارند. اگر بیشتر می خواهند باید لیاقت خود را بالا ببرند و برای خواسته شان تلاش کند، وگرنه هیچ کس چیزی به دست او نمی دهد.
۳- دولت جایی نمی خوابد که آب از زیرش رد شود و کمر درد بگیرد. کمردرد، درد مردم و حق تاریخی مردم. اگر مردم بخواهند که از این درد خلاص شوند باید دستشان را بر روی زانوان خود بگذارند و حرکت کنند. هرگاه ملتی حرکت نکرد، یعنی به این درد راضی است و خود لایق آن درد.
زمان لیاقتها را می سازد و نابود میکند و عمل لیاقتها را محک می زند...
۲- مردم هر کشوری لایق همان چیزی هستند که دارند. اگر بیشتر می خواهند باید لیاقت خود را بالا ببرند و برای خواسته شان تلاش کند، وگرنه هیچ کس چیزی به دست او نمی دهد.
۳- دولت جایی نمی خوابد که آب از زیرش رد شود و کمر درد بگیرد. کمردرد، درد مردم و حق تاریخی مردم. اگر مردم بخواهند که از این درد خلاص شوند باید دستشان را بر روی زانوان خود بگذارند و حرکت کنند. هرگاه ملتی حرکت نکرد، یعنی به این درد راضی است و خود لایق آن درد.
بله خلایق هرچه لایق
البته از یه زاویه دیگه هم میشه نگاه کرد
یکی کار نادرستی انجام میداد. کارش جز ضرر زدن به خودش چیز دیگری نبود، هزینه ای هم داشت این کار نادرست. یک روز که یکی از دوستاش از سر دلسوزی بهش گلایه کرد که فلانی آخه تو هم از این کارا میکنی؟ برگشت گفت دارندگی و برازندگی!!!!!
حالا جریان ما ملت هم از این نوع دارندگی و برازندگی است گویا