باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب

از متن ۱۳

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۴۱ ب.ظ
لحظه هایی هست که تنهای تنها میشوی و به آخر هر چیزی که ممکن است برایت اتفاق افتد می رسی،  این آخر دنیاست.  خود غصه،  غصه تو دیگر جوابگویت نیست و باید به عقب برگردی،  وسط آدمها،  هرکه میخواهد باشد.  در این جور لحظه هابه خودت سخت نمیگیری،  چون حتی به خاطر اشک ریختن هم باید به آغاز هر چیزی برگردی،  به جایی که همه دیگران هستند.
« سفر به انتهای شب »

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی