باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

باد

روان در پی حقیقت؛ کیست که نداند سرنوشت ِ باد نرسیدن است…

دربه‌درتر از باد زیستم
در سرزمینی که گیاهی در آن نمی‌روید.
تا باد، به خانه ی خود بازگردد

آخرین مطالب

مدعیان دین‌داری

پنجشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۰، ۱۱:۴۰ ب.ظ

با ظهور اسلام در شبه جزیره عرب به مانند هر اعتقاد و تفکر جدید در جامعه آن زمان با مخالفت های بسیاری مواجه شد به مرور زمان و جنگ های متوالی این مخالفتها تقریبا در اسلام حل شدند.پس از فوت پیامبر اسلام به مانند تمامی اعتقادات جدید که جامعه طرفدار ان چند دسته می شوند اسلام نیز به دو دسته عمده طرفدار خلافت و طرفدار امامت تقسیم شد. که بعد ها به طرفداران خلافت سنی، و به طرفداران امامت شیعه نامیدند. طرفداران خلافت اعتقاد داشتند که با وجود تمامی سخنان و احادیث روایت شده از پیامبر در باره امام علی ایشان تنها امام هستند و اعتقاد داشتند که جانشین پیامبر(خلیفه و رهبر سیاسی جامعه) باید از طریق مشورت انتخاب شوند و به این ترتیب ابوبکر، عمر و عثمان را به عنوان سه خلیفه اول و امام علی را به عنوان خلیفه چهارم برگزیدند. در صورتی که طرفداران امامت عقیده داشتند که پیامبر امام علی را به عنوان خلیفه و امام معرفی کرده و پس از پیامبر خلافت بر عهده امام علی و فرزندان ایشان (تا حضرت مهدی)می باشد.(در این اعتقادات شیعه ۱۲ امامی مورد نظر است و از دیگر تفاوتهای بین شیعه و سنی در این پست صحبت نمی کنم.)بعد از داستان صلح معاویه با امام حسن و کناره گیری ایشان از خلافت هیچ یک از دیگر ائمه ادعای خلافت نکرده و حتی در احادیث مختلف نیز بیان داشته اند که تنها حکومت بر حق حکومت مهدی می باشد و بجز آن (و قبل از آن) بقیه حکومت ها از این خط اسلام جدا بوده و به نوعی بدعت  در دین هستند و از راه ائمه دور می باشند. این امر باعث شد که بحث خلافت(و حکومت) و امامت و دین از هم جدا شوند و دین(حداقل بعضی از شاخه های شیعه آن) ملعبه دست سیاسیون آن زمان قرار نگیرد.
(حتی ائمه در به کار بردن لفظ شیعه از طرف یاران احتیاط به خرج داده و بیشتر آنان را تشویق به بکار بردن لفظ “دوستدار ائمه” به جای “شیعه ائمه” می کردند. چرا که شیعه دارای خصوصیاتی می باشد که هر فردی آن را دارا نیست. اما به مرور این لفظ در کنار معنای حقیقی خود معنای دوستدار گرفته بطوریکه این معنی ان از آن پیشی گرفته و به صورت عمومی این معنی را می دهد.)
پس از تاسیس صفویه حکومت اسلامی موجود عثمانی بود که دین رسمی ان اسلام سنی بود. بنا به بعضی دلایل دین رسمی این حکومت شیعه نام گذاری شد.(داستان تاسیس صفویه و برخی دیگر از مسایل مرتبط را در زمانی دیگر در صورت صحت و عمر خواهم نگاشت) و روحانیون شیعه که تا آن زمان در حاشیه قرار داشتند وارد حکومت وسیاست شدند. به مرور زمان کم کم با فساد دربار فساد نیز در تفکرات انان وارد شده و باعث انحرافاتی چند در اعتقادات و تفکرات به نسبه سالم اسلامی(منظور به نسبت دیگر تفکرات رایج آن زمان است.) و نزدیک به اسلام حقیقی شدند.و این عمل با ایجاد انحراف در فروع و تغییر برخی از جزئیات ساده شروع و بعد به صورت مقدس سازی افراد و مباحث خاص و قرار دادن حواشیی در پیرامون موضوعات به طوری که اصل مطلب مورد فراموشی واقع می شد و و قرار دادن برخی مسایل فرعی به جای مسایل اصلی ادامه پیدا کرد بطوریکه تفکری که برای پرسش درباره اصلی ترین اصول خود جوابهای منتطقی و قانع کننده داشت(برای افرادی که به دنبال جواب بودند) تبدیل به تفکری شد که در صورت پرسش در باره مسایلی ساده و مسایلی که از نظر تاریخی جدید است، حکم محاربه و … در نظر می گیرد.
در این بین برخی از افراد سوء استفاده گر با رفتن در جلد دین، و با شعارهای دینی و مذهبی و خوشایند جامعه(مردم پسند) شروع به جمع آوری افراد در اطراف خود کرده و پس از آن از قدرت موقت رسیده! شروع به گسترش تفکر تقدس گرایی و مقدس مابی(همان جانماز آب کشی و…) می کنند، برخی از عوام اطراف خود را شروع به شستشوی فکری می کنند و این امر به مرور گسترش پیدا می کند و به علت انجام بازی های کثیف مختلف مانند مظلوم نمایی و … که یکی از راهکارهای این افراد است در اطراف این افراد حلقه محافظت تشکیل شده و کار به جایی میرسد که خوابها دیده می شود و به این افراد خصوصیات بزرگان حقیقی و ائمه و پیامبران نسبت می دهند. بطوریکه افراد بی اطلاع در هنگام مواجه ویترینی خوش آب و رنگ مشاهده کرده که از بسیاری از جنبه های دارای مقبولیت می باشد. در صورت گسترش بیشتر این موضوع حتی برخی با خودشیفتگی(یا به قول دوست عزیزی خوشیفتگی فراهانی!) سیر خدا شدن یا امام زمان شدن را در پیش می گیرند. این افراد به بسیاری از سخنان و مسایلی که حتی در جامعه اطرافیان خود مطرح می کنند در خلوت و یا جمع خصوصی خود کارهایی متضاد با سخنان و روشهایشان انجام می دهند (به عنوان مثال ساعتی دم از قرآن و حدیث و…  زده و بعد از آن در خلوت و یا جمع دوستان و افراد حلقه نزدیک خود به قمار و… می پردازند!) متاسفانه در بسیاری از موارد بسیاری از عوام به علت ظاهر سازی و طرفداران سینه چاک اطراف و بازی های روانی و سیاسی مختلف اطرافیان زیادی به دور خود جمع می کنند. یکی از اشتراکات این گروها این است که فرد یا عضو گروه است و یا خارج از گروه، که در صورت عضو بودن انصراف برایش هزینه های زیادی را در پی خواهد داشت و در صورت عدم عضو بودن ابتدا تلاش برای داخل کردن فرد به حلقه اطراف می شود و بعد از آن و عدم تمایل فرد به داخل شدن به او به چشم دشمن نگاه می شود و  دشمنی هایی مانند ترورهای شخصیتی و یا فیزیکی از راهکارهای این افراد است. پس از مدتی شروع به حمله به صاحب نظران و نخبگانی می کنند که از نظر علمی و اجتماعی و مذهبی دارای جایگاه می باشند و در زمینه هایی مقبولیت داشته و اصطلاحا حرفی برای گفتن دارند. معمولا در این مواقع پخش اطلاعات زندگی خصوصی افراد، انجام لابی های مختلف پشت پرده و پرونده سازی و… از راهکارهای بازی های کثیف صورت گرفته است.
افراد صاحب نظر و نخبه در این گونه برخورد ها معمولا دو راهکار را در نظر می گیرند.
در صورت امتناع از مقابله مستقیم، این افراد جَری تر شده و به کمک تکنیک های مختلفی مانند توهم دشمنی، گوشه خلوت(یا به روایتی سه کنج تنها) و توهم عدم پذیرش پیشرفت و… شروع به زدن ضربه هایی به شخصیت اجتماعی افراد می کنند.
در صورت مقابله مستقیم با این افراد به دلیل بازی های نامتعارفی همچون سوء استفاده از قدرت، استفاده از منابع خارجی، استفاده از نیروها و موارد خارج از گود و… و بازی متعارف و معمول مظلوم نمایی و لابی گری باز هم شروع به زدن ضربه هایی به شخصیت اجتماعی افراد می کنند.
متاسفانه در کشور ما این معضل و این نوع تفکر و شکل حرکتی را سالیان سال است که مشاهده می کنیم و حتی به گونه ای که این موضوع به جامعه مجازی واینترنت نیز این گروه بندی ها و تیم کشی ها کشیده شده است و شاهد حرکتهایی نامربوط در سطح کشور می باشیم.
با پیشرفت این موضوع و گسترش این امر وسنگین شدن فضا نظریه مارپیچ سکوت نیومن اتفاق می افتد و کم کم باب خرافه و بقیه مسایل غیر عقلانی باز می شود و بعد از آن به مرور باب اصل دورکیم باز می شود و مردم منتظر خدایگان جدید می مانند…
برای مقابله با این موضوع چندین راهکار وجود دارد. که اکثر آنها مستلزم یگانگی و وحدت بین صاحب نظران و تخبگانی است که این گروه با آنها مخالف هستند. متاسفانه اکثر این صاحب نظران به علت عدم تمایل به درگیر شدن در موارد غیر مرتبط با خود و آلودن دامان خود حتی با وجود صدمه دیدن دیگران خود را کنار کشیده و خاموش می مانند. به طوری که به مرور “تفکر ساکت باش و زنده باش!” ویا “خدا خودش جواب آنها را می دهد!” و … که از آموزه های این دست افراد است جایگزین تفکرات و آموزه های دیگر آنها می شود.
پی نوشت اول:
براساس نظریه معروف مارپیچ سکوت نوئل نیومن نخبگان جامعه تحت تاثیر فضای سنگینی که رسانه ها می سازند حاضر نیستند اظهار نظر کنند. براساس نظریه مار پیچ سکوت نخبگان و حتی افراد عادی جامعه وقتی دریابند عقاید و افکار آنها در سطح جامعه در اقلیت قرار دارد جرئت اظهار نظر خود را از دست می دهند و حاضر نیستند نظری مخالف آنچه رسانه ها در افواه عمومی ایجاد کرده اند ارائه دهند چرا که مورد استهزاء، انتقاد، تنفر و بی محلی دیگران قرار می گیرند.
پی نوشت دوم:
امیل دورکیم راست میگفت که خدایان قدیم مرده اند و خدایان جدید هنوز سربرنیاورده‌اند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی