انقلابها
شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۹:۰۱ ق.ظ
انقلابها اتفاق خواهد افتاد و بچه ها به دنیا خواهند آمد. آن که به دنیا آمده دیگر بچه نیست، انقلابی که به ثمر نشسته دیگر انقلاب نیست، خاطرات انقلاب است و آنکه به انقلاب گذشته تکیه می کند مانند کودکی است که سر به خاک که آیینه کوچکی را رو به آسمان پر ستاره گرفته و از بقیه آسمان بی کرانه خبر ندارد. اگر تمامی انقلابهای گذشته را درون کیسه ای بریزی و هر واقعه را چنان شرح و بسط دهی که به افسانه ای بدل شود و هر اتفاق کوچک را مبدا تاریخ سازی بازهم باید بپذیری که گوشه ای پرت افتاده در دنیایی و این حوادث در ته کیسه جهان و پس از سالی حتی دستان کنجکاوت نخواهد توانست ذره ای از آن را پیدا کند. اگر به گذشته پر افتخار خود بچسبی و آنگاه در سر جای خود می مانی، مانند آب که جایی ماند فاسد می شود تو نیز می پوسی و در تاریخ گم می شوی و پس از چندی ذره ای از تو حتی پیدا نمی شود.
جشنها خواهیم گرفت و بالاخره تا سر فرو خواهیم رفت آنگاه درون جشنهای خود خفه شویم انگار که در مردابی؛ باید حرکت کرده تا آنجا که جراتش و شعورش را داریم.
دنیا جولانگاه ماست.
زندگی باید کرد و زندگی باید پُر باشد، اما نه پُر ز باطل...
جشنها خواهیم گرفت و بالاخره تا سر فرو خواهیم رفت آنگاه درون جشنهای خود خفه شویم انگار که در مردابی؛ باید حرکت کرده تا آنجا که جراتش و شعورش را داریم.
دنیا جولانگاه ماست.
زندگی باید کرد و زندگی باید پُر باشد، اما نه پُر ز باطل...
جامعه ی ما همه از تهی تشکیل شده است... یک تهی بزرگ و دلیلش جز تزویر موجودنیست... اعتقاد خالص به خوبی فعلا یک افسانه در میان ماست مگر آنکه نوع نگرش و رفتارمان عوض شود...
متن بسیار خوبی است دوست عزیزم...